در قسمت 18 ، کارگردان با حرکات ریتمیک رقص محلی مازانی و به تصویر کشیدن فرهنگ عامه ، اوج شادی را در خانه ها و خنده به چشم مخاطبان ایران آورد. اما در پایان قسمت 19 ، تلخ ترین سکانس اجرا شد که همه آنها رسالت یک طنز اجتماعی خوب است.
در این سکانس که روح مخاطب را به خود جلب می کند ، با یک بازتاب دردناک ، این بار اشک به مخاطب می رود که درست است. با احمقانه ای که نقی را روی سرش می گذارد و آن را می گذارد؟ با حداکثر اینکه می خواهد خدمات عموی عموی خود را بپردازد و فرار کند و شعارهایی را فرار کند ، “کار خوب است!” یا با نقی؟ شما باید از نسل جوان بپرسید ، قیمت لگن کیست؟ قیمت یک خانواده وقتی باید بزرگ باشید و رویاهای خود را ، چند نفر؟ چند عشق به خانواده؟ اما آیا رفتارهای نقدی رایگان است؟ شماره
جایی که او تحقیر و توهین شده است ، فرد یکی را “دانشمند” و دیگری “پاندابا” می نامد ، جایی که داماد آینده می تواند به هر شکلی که بتواند ضربه بزند ، جایی که به رحمت می گوید ، “شما باید به عروسی بیایید زیرا ما به کمک نیاز داریم” و به میهمانان تاجیک بگویید. ارسطو به ارمغان می آورد “و جایی که کودک نسبت به سالار هفت ساله حسادت می کند ، انتقاد از انتقاد وجود دارد ؛ اما ، به گفته خود نقی ، آیا این یک نقی معمولی بود؟ آیا این یک پزشک بود یا مهندس؟
درصد بالایی از آنها به تازگی برای ترک امتحان ورودی تحصیل کرده اند. آیا ما کمترین آمار خودکشی را از دانشگاه پزشکی و سایر دانشگاه های مهم کشور داریم؟! یا والدین ما بیشتر از ما می دانند؟ با انفجار دنیای فناوری چقدر می دانیم؟ و سوال دیگر این است که ، اگر ما باید بزرگتر باشیم ، نباید به افراد جوان احترام گذاشته شود؟! و در جامعه متمدن امروز ، آیا یک انسان هنوز حق دارد به انسان دیگری برخورد کند؟ حتی فرزند شما؟! مردم چیزهایی را از دیدگاه خود و با فیلترهای ذهنی خود می بینند. در حالی که واقعیت سه جانبه است. آنچه از زندگی می بینید و می فهمید ، چه می بیند و می فهمد ، و واقعاً چه اتفاقی افتاده است.