ازدواج دومم تحمیلی بود اما هنوز هم برایشان احترام قائلم

میهمان این مکالمه کسی است که در تئاتر به طور جدی به رسمیت شناخته شد ، به تصویر تصویر تبدیل شد و در مورد “هر کسی” مولوی به تئاتر و تئاتر بازگشت.

شما به چارچوب خودتان اشاره کردید. شما همیشه در دنیای سینما ، تئاتر و تلویزیون مورد احترام ، بی نظیر ، موفق ، هیجان زده و چارچوب هستید ، اما زندگی شخصی شما از بین رفته است. آیا دوست دارید در مورد آن صحبت کنید؟

اگر می خواهید صحبت کنید.

آیا اکنون بیشتر از ایران یا آمریکا هستید؟

من اینجا بیشتر هستم پسرم یک سال در آمریکا بوده است و من به آنها رفته ام.

بعد از اینکه شما در مورد مسائل خانوادگی و شخصی صحبت می کنید ، می خواهم به جامعه امروز ، به ویژه زنان و هنرمندان زن برسم. Sima Shooter در کار خود موفق بوده است و ما در خانه نیستیم تا ببینیم گذشته چیست ، اما دو جهان متفاوت هستند. شما در کار خود مورد احترام و احترام قرار می گیرید و هیچ کس به شما بی احترامی نمی کند.

منظور من این نیست که بی احترامی وجود داشته باشد ، اما چه اتفاقی برای عزت نفس ، یک فرد موفق ، موفق و موفق در زندگی شخصی خود دو بار افتاد؟

به خدا ، خیلی آشفته نبود (می خندد). فکر می کنید چرا همه از هم جدا شده اند؟ بعضی اوقات انتخاب اشتباهی دارید. بعضی اوقات وقتی می روید ، می بینید که ازدواج مانند هندوانه است. می خواهم بگویم که این جامعه ای است که تغییر کرده است.

پدربزرگ و مادربزرگ من هرگز به طلاق فکر نکرده اند. اگر جدایی داشتم ، نمی خواستم از هم جدا شوم. در اولین ازدواج من ، دو سال پیچ خورده بودم تا جدا شوم. اما اکنون می بینم که در نسل من بسیار طبیعی است. تعجب می کند که به کسی بگوییم.

این 10 ، 12 سال زندگی به یاد داشته است. وقتی کسی می گوید 12 سال یک زن و شوهر بوده ایم ، خوب می گوییم.

بعضی اوقات ما به شوخی نمی خواهیم از کسی بخواهیم نام همسرش را بپرسد. زیرا ممکن است تغییر کرده باشد. می خواهم بگویم که این نیز بخشی از تغییرات زندگی است. اما جدایی چیز بدی نیست.

گاهی اوقات ماندن در جای اشتباه برای شما و فرزندتان مضر تر است. من از دیدگاه خودم صحبت می کنم. من به شدت به مردم زندگی خود احترام می گذارم و هنوز هم به آنها احترام می گذارم. اما خوب نیست

من حتی با اهداف منفی از بدنم استفاده نکردم. عزاداران به درمانگران و درمانگران درمانی برای معالجه مراجعه می کنند ، مانند عزاداری پس از مرگ یک عزیز و عزاداری طلاق هستند. شما خیلی راحت هستید ….

نه ، اصلاً راحت نبود.

بنابراین من از تلاطم اشتباه استفاده نکردم.

این تلاطم نبود. هیچ کس برای جدا کردن ازدواج نکرده است. در متن او نیز وجود دارد ، ما سالهاست که با هم زندگی می کنیم. اما ….

همه چیز مربوط به “والی” است.

بعضی اوقات این اتفاق نمی افتد و عواقب آن را دارد. اما وقتی از آن وضعیت خارج شوید ، به هر حال آن شرایط را می پذیرید. من واقعاً دوست ندارم باز کنم. همه ما با قصد زندگی خوب در کنار هم ازدواج می کنیم. من فکر می کنم همه افراد ، اگر وارد رابطه شوند ، قصد ادامه دارند. باید اعتراف کنیم که گاهی اوقات جدایی وجود دارد و باید عواقب آن را بپذیریم.

شاید این سؤال در ذهن بینندگان باشد که تیرانداز در همان پاسخ به آن اشاره کرد.

انتخاب اشتباه برای هر دو طرف برای من نیست. دو نفر هستند که انتخاب اشتباه خود را درک نمی کنند. شما به یک رابطه می پردازید و تا زمان سفر با آن شخص با علاقه مشترک برخورد نمی کنید و نمی فهمید که چقدر متفاوت است.

علاوه بر این ، یک فاکتورهای خارجی نیز وجود دارد که شما خودتان می شناسید و می توانند زندگی را بشکنند. از این گذشته ، شاید من ممکن است تجربه خوبی از بسیاری از چیزها نداشته باشم ، اما من واقعاً سعی می کنم همه چیز را کنار بگذارم و همیشه به آن احترام بگذارم. این برای من بسیار مهم است.

من مراقبت خود را کامل می کنم این امکان وجود دارد که در ازدواج اول ، سن جوانی و انتخاب اشتباه ، اما بعد از اتفاقاتی که اتفاق می افتد ، زندگی و افکار و قلب ها به هم نزدیکتر هستند. با این حال ، تیراندازی سیما ، که در معرض نقش قرار گرفته است و سوابق وی نشان می دهد که او اشتباه کرده است و انتخاب های وی بسیار وسواسی است …

بسیار اشتباه (با خنده).

ما ، به عنوان رسانه ها و رسانه ها و تا حدودی با دنیای هنر آشنا هستیم ، می توانیم آنقدر قضاوت کنیم که اگر امروز شما را دعوت کنم ، شما یک بازیگر تلفیقی هستید. یعنی تیرانداز Sima توانسته است خود را به عنوان یک بازیگر خوب اثبات کند.

بسیار متفاوت است زیرا برای انتخاب کار مشورت می کنید.

من الان در مورد ازدواج می پرسم. از آنجا که شما یک تجربه ناموفق داشتید ، آیا برای بار دوم دوباره انتخاب اشتباه بود؟

بگذارید باز نشود.

و بار سوم ، به دلیل این دو تجربه ناموفق ، در زندگی شما اتفاق نیفتاد؟

شماره

انتخاب شما انتخاب نبود.

بله نمی دانم ممکن است بیاید و شاید نه ، اما اکنون جایی که من در آنجا نشسته ام قطعاً انتخاب من نخواهد بود ، مگر اینکه انتخاب خاصی انجام شود. شما در مورد انتخاب دوم صحبت کردید.

گاهی اوقات چیزی به شما تحمیل می کند و شما نمی خواهید. شما می دانید که فرزند دارید و باید زندگی خود را ادامه دهید ، اما اوضاع به شما تحمیل می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *