«ساعت جادویی» جادو نمی‌کند/داستانی که برای کودکان نوشته شده اما بزرگترها می‌فهمند

انیمیشن ساعت جادویی از سال 2 با تولید و روند فنی آن دنبال شد.

ساعت جادویی که در ابتدا با نام “سفر به تاریکی” در جشنواره فیلم کودکان Isfahan در بخش ویژه نامگذاری شد ، جایزه گوهارشاد را به دست آورد و همین جایزه سال گذشته آن را به حضور در جشنواره FAJR تشویق کرد. توپ در مسجد گوهارشاد بسته است.

بر خلاف فضای امیدوار ، پر جنب و جوش و انیمیشن که به ویژه با ساختار نور و رنگ و طراحی جذاب است ، براساس انتخاب چنین داستانی برای انیمیشن است که سازندگان آن معتقدند که 10 سال ساخته شده است.

صرف نظر از ایجاد این تصور که چنین اثری صرفاً برای پاسخ به عناوین منتخب یک مسابقه انجام شده است ، حداقل در پرداخت داستان ، نتوانسته است بزرگتر و کوچکتر را با آن همراه کند.

به حدی که استفاده از اصطلاحات نامشهود مانند نشستن ، چشم انداز ، تجزیه و غیره برای نسل های متولد 90 و حتی 80 غریبه ، هر کودک را به یک مترجم متولد دهه 60 و 50 برای تماشای این انیمیشن تبدیل کرده است. این درست زمانی است که قهرمان داستان پسری به نام اماد و با دو فرزند با سن کمتر از 10 سال.

متن ترانه و موسیقی نامناسب و نادرست

صرف نظر از مشکلات در تولید کیفیت شخصیت ها ، صحنه ها و روابط اجتماعی و بیش از حد در نام ، لباس و حرکات شخصیت ها ، دوگانگی خوب و بد داستان آنقدر هیجان زده است که باعث می شود منطق صفر و یکی به کودک در حالی که انیمیشن ها اکنون چهره ها را به رنگ خاکستری از گذشته توصیف می کنند و حداقل 100 درصد چهره های مثبت را ایجاد نمی کنند.

از یک طرف ، این انیمیشن به دنبال گسترش خود به نمونه های موسیقی است ، اما اشعار وسط انیمیشن اغلب فاقد مفهوم بدون موضوع آموزش و جذابیت هستند.

کودک از دستش چه می پرسد. و شاید این برای یک انیمیشن یک شکست باشد.

موضوع از دست دادن گروه سنی بیشتر و بیشتر آشکار می شود که در آن داستان خود زمان پسر پسر قهرمان و ملاقات با پدر پدربزرگش است. نه تنها پرداخت های سطحی در مقابل نسل ها دیده می شود ، بلکه حداقل در عادت ها و رفتارها و وقایع ، تفاوت کمی با کودک و پدر پدربزرگش به جز سن ، قد و بو وجود دارد.

از یک طرف ، شاید قتل عام مردم در مسجد گوهار مبارک خیلی به تصویر نکشیده شود به طوری که فضای تلخ انیمیشن نیست ، اما با کمال تعجب ، کل داستان مبتنی بر این رویداد مهم و داستان کشف است. از حجاب اجباری رضاخان.

چهره همه شخصیت ها مشابه است

جدا از مشکلات داستان و ارتباط مخاطب ، یکی از نقاط ضعف این انیمیشن این است که چهره ها شبیه به یکدیگر هستند. اماد کودکی پدربزرگش ، عبدالرزا است. سربازان همه یکسان هستند ، مردم کوچه و بازار همه یکسان هستند.

شاید عجله برای ساخت و شاید تلاش برای تسهیل کار باعث شده است که چهره ها چنان کپی و کلیشه ای باشند که مخاطبان گاهی اوقات سرنخ را از دست بدهند.

داستان در تلاش است تا قهرمان داستان را به عنوان ناجی سنت سنی به عنوان صنعت دیرینه خود نشان دهد ، اما واقعیت کاملاً مغایر با داستان است ، و کودک امروز حتی نمی داند با چه کاری باید انجام دهد و هیچ علاقه ای به پوشیدن ندارد احساس یا عروسی

سرانجام ، سؤال این است که پیام اصلی یک انیمیشن ، تأثیر روح و احساسات مخاطب چیست؟ آیا کودک پشیمان است؟ آیا از سیاست های رضا شاه منزجر خواهد شد؟ آیا قرار است عاشق سنت های ایرانی شود؟ هدف کارگردان از این کار چیست؟

محمد علی باسیسی نیک کارگردان انیمیشن است و محمد مهدی ناخای راد تهیه کننده است.

این انیمیشن در تاریخ 19 ژانویه در سینماها منتشر شده است و بلیط های 419 سالن و 6997 قوطی را به فروش رسانده است.

برخی بر این باورند که تبلیغات گسترده این انیمیشن ، به ویژه در تلویزیون ، یکی از عواملی است که می فروشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *