جدیدترین ساخته مسعود کیمیایی (خائن) حدود 3 هفته است که اکران خود را آغاز کرده است و متاسفانه با اقبال چندانی مواجه نشده است به طوری که در این مدت نتوانسته از مرز 300 میلیون تومان در باکس عبور کند. دفتر
این استقبال ضعیف پس از آن صورت گرفت که مینی سریال 4 قسمتی این درام تاریخی در شهریورماه سال گذشته روی یکی از سکوها به نمایش درآمد و توانست با استقبال نسبتا خوبی روبرو شود.
حالا اما نسخه سینمایی و شرایطی که روی اکران نمایش داده شده، کارگردان را ناراحت کرده است. کیمیایی اخیرا گفته است: دیگر نمی توان فیلم ساخت چون مخاطب نداریم. من دیگر حوصله ساختن فیلم را ندارم و مخاطب آن را نمی بیند. سرعت حوادث زیاد شده است و برای جلوتر از اتفاقات چه باید کرد؟
این صحبت های کیمیایی پس از آن مطرح می شود که در هفته های اخیر امیدهای زیادی به ساخت فیلمی از این کارگردان مطرح سینمای ایران وجود داشت. امیدهایی که پس از دیدار رئیس سازمان سینمایی با کیمیایی بیشتر شد اما حالا چنین نقل قولی از کیمیایی باعث نگرانی شده است.
نگرانی بزرگ این است که کیمیایی به عنوان یکی از معدود کارگردانان مولف باقی مانده از نسل دوم فیلمسازان تاریخ سینمای ایران، سبکی منحصر به فرد در خلق ماهیتی کیفی دارد که تا امروز نتیجه ای نداشته است و قطعا نبود چنین نگاه و سبکی در صنعت سینمای کشور، فقر موضوعی و موضوعی را به همراه خواهد داشت. درست مانند آسیب هایی که سینمای ایران در این سال ها به دلیل نبود نگاه های محترمانه، بیضی شکل و پارسایی فیلمسازی متحمل شده است، بدون اینکه مشابه یا جایگزینی برای این گونه سبک های ساختاری وجود داشته باشد.
کیمیایی کارگردانی است که همیشه تشنه فیلمسازی بوده و هرگز زیر بار انتقادات سمی ای که در سال های اخیر بر آثارش وارد شده، نبوده است. او همیشه فیلمنامه هایی برای کار دارد و سرشار از ایده و سوژه های منحصر به فرد در سینمای ناب خود است.
او در روند تولید «خیانت» متحمل آسیب های زیادی شد، در حالی که باید روند اداری برای چنین کارگردانی به حداقل برسد. به نظر می رسد قصد کیمیایی از بیان این جملات بیشتر مربوط به روند دست زنی است که جسم و روح او را آزار می دهد و اجازه نمی دهد آرامش خاطر و تنها دغدغه کیفی داشته باشد تا موضوع و فیلمنامه.
اکنون انتظار می رود مسیر فیلمسازی این کارگردان که سالانه ده ها شاگرد متخصص تربیت می کند بسیار هموارتر از آن چیزی باشد که هست. در شرایطی که معاصران کیمیاگری دیگر توان و اراده کار ندارند، باید این عطش ذاتی خالق «آهو» را ستود و با آغوش باز از آثارش استقبال کرد.
مسیر پر فراز و نشیب فیلمسازی تا اکران حتی جوانان را هم خسته می کند چه برسد به فیلمسازانی که بیش از 5 دهه در زمان های مختلف جنگیده اند و دیگر چاره ای برای این درگیری های فرسایشی ندارند.
در چنین شرایطی، ارائه امکانات و کمک های لازم به چنین کارگردانی باعث می شود که او به تناسب همان مشکل، فقط نگران جلوی دوربین بردن فیلم های جدیدش باشد تا این نبض حیاتی تاریخ سینما دیگر از رنج ها و شرایط وجود شاکی رنج نبرید. نباشد