در این مقاله سعی شده است 3 گره از این سریال بررسی شود که در صورت باز شدن شاید جذابیت سریال بیشتر شود.
گره اول؛ صحنههای بیمعنا در سریال «عفی تهران»
به طور کلی برای افزایش تعداد قسمت ها، سازندگان سریال سعی می کنند سکانس های اضافی یا گره های بیشتری را وارد سریال کنند که گاهی اوقات یک داستان فرعی است که به پیشبرد داستان اصلی کمک می کند. اما مواردی وجود دارد که ممکن است سکانسی وجود نداشته باشد یا کارگردان می تواند به جای آن از سکانس هوشمندانه تری استفاده کند. به عنوان مثال در قسمت دوازدهم سریال «عفی تهران» شاهد بازی بابک دوست داشتنی با موبایل برای نشان دادن سردرگمی آرمان و فشارهای وارده بر او هستیم در حالی که به جای این سکانس می توانستیم از یک فلش بک هوشیار استفاده کنیم.
گره دوم؛ سردرگمی مخاطب در ابتدای هر قسمت از سریال «افی تهران»
کارگردان از ابتدای سریال «افیه تهران» تا کنون سعی کرده ما را به ناهماهنگی پایان قسمت قبل و شروع قسمت جدید عادت دهد. اما از آنجایی که سیستم سریال سازی این قاعده را برای ما وضع کرده و ذهنمان عادت کرده است که شروع هر قسمت از سریال را ادامه قسمت قبل ببینیم، در سریال «عفیه تهران» دچار سردرگمی می شویم. در کل هیچ کدام از قسمت ها شروعی در ادامه قسمت آخر ندارند که می تواند ساختارشکنی صحیح درمان یا گره گیج کننده باشد که به نظر می رسد گزینه دوم باشد.
گره سوم؛ کلوزآپ های زیادی در سریال “عفی تهران”
به طور کلی وقتی تصاویری از نزدیک را روی صفحه تلویزیون می بینیم، حتی اگر تلویزیون درجه یک باشد، فشار زیادی روی چشمان خود احساس می کنیم. البته در سینما به ندرت از فریم های کلوزآپ استفاده می شود، زیرا جزئیات چهره بازیگر آشکار می شود و ممکن است حس دلخواه منتقل نشود، مگر اینکه با یک ستاره و یک بازیگر درخشان باشیم و پیمان معادی آنقدر خوب باشد که ما می تواند از جزئیات چهره او این احساس را دریافت کند، اما حضور کلوزآپ ما را از آنچه در اطراف بازیگر می گذرد بی خبر نگه می دارد.
نکته مثبت: حضور انبوه کلوزآپ در سریال «عفی تهران» همانقدر که می تواند ما را سرگیجه کند، می تواند ما را به حالات روحی آرمان نیز نزدیک کند و به جامعه بسته و روحیه جستجوگر مردم اشاره کند. که می خواهند از این قاب خارج شوند!