“پارسا عزیزم، در مدتی که ما همبازی بودیم، متاثر از خونسردی، رفتار حرفه ای و اصول اخلاقی شما شدم؛ برای تجربه ای زنده و باورپذیر از نقش، شاهد توجه و تمرکز شما بودم و برخورد فروتنانه و مهربانانه شما را با همه اعضای گروه دیدم. مشخص شد که مرتب می خوابید و غذا می خورید. که ای کاش می دیدم – و دست نوشته شما، همه دلیل شرمساری سینمای ایران برای به حاشیه راندن و تحقیر موقعیت هنرمندان این کشور است.
اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و بپرسم صاحب سفارشی که از سلطه بازار سیاه صوت و تصویر بر بازار رسمی محصولات داخلی استقبال می کند کیست؟ چه کسی با مفهوم جنگ رسانه ای آشنا نیست؟
چه کسی نداند که فناوری دیجیتال قدرت را توزیع می کند و افکار عمومی با روایت های هنری و رسانه ای باورپذیر می شود و جز با خلاقیت و تخصص در هنر، تئاتر و سینما می توان به باورپذیری دست یافت؟ آیا موضوع راهبردی دانش سینمایی که فقدان آن هر نظام هنری رسانه ای را به سوی تکرار و کسالت و رکود می کشاند کمتر از دانش غنی سازی است؟
نظر آنها در مورد کشته شدن مهرجویی و همسرش که به دنبال توهین و تحقیر و پرونده سازی برای سینمادوستان هستند چیست؟
کسانی که سینمای ایران را تضعیف می کنند و ملت را به سمت بازار سیاه صدا و تصویر سوق می دهند یا دشمن این مملکت هستند یا روی شاخه ای نشسته اند و سعی می کنند جلوی آن را بگیرند.
پارسا عزیز
توهین شما توهین به تمام سینماست و هر توهینی به شما و سایر هنرمندان بین همه ما مشترک است…
آیا سینمای ایران انسان متدین تری دارد؟ مثل سایر هنرمندان بی نظیر که هر کدام سرمایه اجتماعی این کشور محسوب می شوند؟ آیا در اینجا نمی توان ردپای نفوذ را جستجو کرد؟ آیا بازار سیاه تا زمانی که تمام بازار رسمی را ببلعد و آن را نابود و تسخیر نکند متوقف می شود؟