روزنامه اسلوگرای جوان نوشت: سال هاست که خروج سرمایه های انسانی ایران از یک زنگ خطر فراتر رفته و به زنگ خطر دائمی تبدیل شده است. زنگ خطری که ساختارهای قانونی، سیاستگذاران و حتی نهادهایی که وظیفه آنها حفاظت از سرمایه انسانی است می شنوند اما هیچ اقدامی نمی کنند.
در این میان رسانه ملی که می تواند نقش تعیین کننده ای در مدیریت افکار عمومی، امید اجتماعی و بازنمایی واقعیت دنیای غرب داشته باشد، خود را کنار کشیده و در بستر همان ساختارهای ناکارآمد، انفعال را به وظیفه اصلی خود تبدیل کرده است.
سوال ساده است: اگر صداوسیما یک رسانه ملی است چرا این بحران را روایت نمی کند؟ صداوسیما به خوبی می داند که از روزهای اول پیروزی انقلاب تا به امروز، رسانه های غربی هجمه بی سابقه ای علیه ایران داشته اند. ایران را زمین سوخته و کشورشان را بهشت معرفی می کنند. اما چرا رسانه ملی حتی به این عملیات روانی پاسخی نمی دهد؟
وقتی مجری شبکه من وتو اعتراف می کند که اگر می توانست برگردد حاضر نبود یک دقیقه در آن بهشت بماند، آیا این اعتراف ارزش رسانه ای ندارد؟ وقتی بسیاری از هنرمندان مهاجر در ویدیوهای شخصی خود از تحقیر شرایط کار و زندگی صحبت می کنند، چرا رادیو این روایت ها را منعکس نمی کند؟ وقتی مهمانان برنامه های سرگرمی ماهواره ای خود اذعان می کنند که در غرب با آنها مانند جوش های سرسیاه رفتار می شود، درست مانند نگاه برخی از مردم به مهاجران، چرا این حقایق در رسانه ملی بازنمایی نمی شود؟ چه تعداد دانشجو، پرستار، دکتر، مهندس، کارگر متخصص و چه تعداد از اینان که با زندگی نسبتاً قابل قبولی از ایران مهاجرت کرده اند، امروز در غرب با رفاه، امنیت شغلی و احترام روبرو هستند؟ چرا دوربین تلویزیون نمی رود و تجربه واقعی آنها را روایت نمی کند؟
وقتی آمریکا از گارد ملی برای کنترل جرایم شهری استفاده می کند، وقتی ارتش در ایالت های مختلف برای کنترل خشونت، اسلحه و سرقت های گسترده استفاده می شود، چگونه ممکن است همان کشور فرش قرمز را برای کارگران مهاجر پهن کند؟ اینها سوالاتی نیستند که مردم نمی دانند. سوالاتی وجود دارد که رادیو نمیخواهد آنها را روایت کند، بنابراین وقتی واقعیت را روایت نمیکنید، اینستاگرام روایت خودش را ایجاد میکند. وقتی رسانه ملی کاری نمی کند، صفحات زرد و ماهواره ها خلأ آن را پر می کنند. وقتی واقعیت های تلخ زندگی مهاجران بیان نمی شود، جوانان ایرانی فقط تصویر فیلتر شده غرب را می بینند و آیا این سکوت ناشی از نفوذ است یا بی کفایتی مدیریتی؟!
اگر صدا و سیما یک رسانه ملی است، باید تصویر کامل واقعیت را نشان دهد. هم مشکلات درونی و هم توهمات بیرونی. اما امروز این سازمان حتی حداقلی ترین وظیفه خود را در برابر بحران مهاجرت انجام نمی دهد.
چرا رسانه ملی از این موضوع مهم و ملی فرار می کند؟ و چرا اجازه می دهیم یک تصمیم پرهزینه مهاجرت با تصاویر فریبنده اینستاگرام و توهمات رسانه های غربی شکل بگیرد؟