فرمول ساخت تاک شوهای ایرانی؛ فالوئر بیشتر مساوی با درآمد بیشتر

فرمول ساخت تاک شوهای ایرانی؛ فالوئر بیشتر مساوی با درآمد بیشتر

این روزها برنامه‌های گفت‌وگو محور از در و دیوار شبکه نمایش خانگی و بیش از آن شبکه‌های اجتماعی سرازیر می‌شود. این برنامه‌ها قدمتی به قدمت رادیو و تلویزیون دارند، اما محبوبیتشان امروز شگفت‌انگیز است. مجری‌ها و بازیگرانی که در صدا و سیما نام و مقام رسمی پیدا کرده‌اند و چهره‌شان آشناست، حالا بازار را دیده‌اند که یا از شبکه‌های رادیو و تلویزیون حرفه‌ای‌تر باشند. به طور مستقل در شبکه های اجتماعی خود برنامه بسازند.

اگر بخواهیم تلاش‌های متخصصان فناوری و برنامه‌های مکالمه را بشماریم، احتمالاً به شکلی می‌رسند که مرکز و حلقه‌های بی‌شماری در اطراف آن وجود دارد. در این نمودار که بی شباهت به گرداب نیست، چندین فیگور معروف در مرکز قرار گرفته اند و هر چه از مرکز دورتر باشد، برنامه هایی که در حلقه های دورتر ساخته می شوند مفیدتر است.

برنامه مفید برنامه ای است که در آن خیر یا علم یا زیبایی باشد. همه می دانیم که اگر بازیگری بگوید فلان جا نشسته ایم و این صدای بوق ماشین من است، نه خیری دارد، نه دانشی و نه زیبایی. در یک موقعیت منطقی، اگر شخصی که با چنین شخصی صحبت می کند (به فرض لازمه چنین گفتگویی) این کلمات را بشنود، باید بگوید آفرین، اما ما چطور؟ اما داشتن چنین انتظاری از مجریان این برنامه ها در این شرایط خام است.

وضعیت منطقی دقیقاً برعکس آن چیزی است که برنامه‌های گفتگوی نمایشی برای لحظه‌ای «توجه» مردم را به خود جلب می‌کنند. و از توجه کاربران – یا بهتر است بگوییم فالوورها، مشترکین و اعضای کانال – به درآمد. نشانه مرکزی این برنامه ها، نقطه کانونی که همه چیز در خدمت آن است، جلب توجه کاربران است و بس. فرمول روی کاغذ ساده است. هر چه توجه بیشتر باشد، گردش مالی بیشتر است. اگر دسترسی عمومی به رسانه ها تولید این برنامه ها را فراگیر نمی کرد، اجرای آن آسان بود.

در میان این هیاهو، کسی که بیشترین موفقیت را در جلب توجه عمومی دارد کسی است که می تواند عجیب ترین کارها را انجام دهد. همان مدلی که همیشه بر شبکه های اجتماعی حاکم بوده است. یکی سیگار، تخم مرغ، ماهی و سرکه را داخل مخلوط کن می ریزد و سعی می کند توجه را جلب کند، دیگری از والدینش به عنوان منبع محتوا استفاده می کند. بازار تاک شوهای ایرانی امروز چنین وضعیتی پیدا کرده است. یکی پروانه را می آورد تا توجه شهرام را جلب کند و دیگری اصرار می کند که مهمانش بگوید «مطالب کشیده» و اگر نه بگوید حتما دروغ می گوید. تمرکز افراطی بر توجه لحظه ای، اولین چیزی که بی اهمیت جلوه می دهد تأثیر تبادل کلمات بر جامعه است.

بنابراین دعوت یکی از اراذل و اوباش معروف ایران به مغازه شراب فروشی دیگر جای تعجب ندارد. قرار نیست از کسی که در انجام گفتگو دانش و تخصص داشته باشد، گفتگوی حرفه ای بشنویم. خود مجری به نظر می رسد اهل دنیای مهمان است و مخاطبان در حال گوش دادن به گفتگوی دو هم قطار هستند. حقیقت این است که حتی شیک ترین برنامه های گفتگوی سلبریتی ها خیلی بهتر نیستند.

مجری که وقتی مهمانش می گوید «روس ها رمان های طولانی می نوشتند چون شب های طولانی داشتند» سر تکان می دهد یا وقتی مهمان دیگری به جای شعر مولانا شعری جامع می خواند و بقیه برنامه را بر همین اساس پیش می برد، آنقدر علم ندارد که بگوید این محتوا و فرم هزاران فرسنگ با مولانا فاصله دارد. چگونه می خواهد مروج دانش و آگاهی باشد؟ این را گفتم که بگویم در مکانیسم «اقتصاد توجه» – وضعیتی که هر چه توجه کاربر بیشتر باشد، درآمد آن بیشتر است – دیگر حضور اراذل و اوباش اهمیتی ندارد.

ویترین این برنامه ها ممکن است متفاوت باشد اما همه آنها محتوای یکسانی دارند. هر انسانی که بتواند لحظه ای توجه کند موضوع این برنامه ها، این بسترها و این سازوکار اقتصادی است. راستش من از حضور هانی کارده تعجب نمی کنم. در شگفتم از قدرت این گرداب که چگونه عالمی چون دکتر آذرخش مکری را احاطه کرده است.

یادم نمی آید که حتی یک بار هم با صاحب نظران و روزنامه نگاران متخصص در حوزه کاری خود مصاحبه کرده باشد، اما در یک سال گذشته سه بار در برنامه های گفت و گو حضور داشته که یک روز با او، روز دیگر با شهرام شبپره و روز دیگر با هانی کارده صحبت کرده است. البته انتخاب خودشان است و به کسی بدهکار نیستند و البته دکتر مکری یک میلیون بار بیشتر از من می داند که در مقابل یک موقعیت مورد انتقاد قرار می گیرد، اما انصافاً این روزها «دیده شدن» و برکاتش مثل همان شعر مولانا است:

صدها هزار حیوان و دانه وجود دارد، خدایا/ ما جوجه های حریص بیچاره»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *