شاید یکی از دلایل بسیاری این باشد که سیاست و برنامهریزی جامعه، در ایران امروز، چنان در نازایی تببار و در شب تاریک خود گیر کرده است که گویی بدون حرکت به سوی هیچ هدف و تغییری، خود را بازتولید میکند. مردم تدبیر به سادگی زمان های تاریخی تصمیم گیری و برنامه ریزی را از دست داده اند و همواره با وضعیتی مواجه هستند که می توان آن را وضعیتی غیرمولد و هدر رفته و یا زمان تکرار و تعلیق نامید.