محمود دولت آبادی ناصر تقوایی را کارگردانی دانا و موفق می خواند و به دورانی که از آن آمده اند اشاره می کند و می گوید: داریم به پایان می رسیم و حیف است که شرایط اجازه نداد افرادی که در این مدت به وجود آمدند با هم کار کنند.
این نویسنده پیشکسوت پس از درگذشت ناصر تقوایی، فیلمساز مشهور کشورمان که تجربه داستان نویسی را نیز داشت، در گفت وگو با ایسنا گفت: تقوایی هنرمند ارزشمندی بود. داستان هایش را خوانده بودم که با او آشنا شدم و درباره کتاب با او صحبت کردم. جوان بود و نوشته هایش تصویری بود و همین بصری او را به سینما کشاند و اینکه به سینما رفت خیلی خوب بود. تقوایی کارگردان موفق و آگاه بود.
وی سپس ادامه داد: بعد از اتفاقاتی که در دوران قبل از انقلاب برای من افتاد و کارم به بند کشیده شد، روابط ما قطع شد و البته بعد از آن هم ارتباط چندانی با هم نداشتیم. بعد از انقلاب هر از گاهی همدیگر را می دیدم. یک بار دعوتش کردم و رفتیم بیرون از او بپرسیم چه کسی به شما پیشنهاد ساخت «دایی جان ناپلئون» را داده است؟ خب «دایی جان ناپلئون» سریالی بود که همه مردم ایران دیدند. گفت: به خدا آقایان! گفتم: یعنی چی؟ گفت: آقای گرگین این کتاب را به من دادند و گفتند از رئیس تلویزیون است. داشتم می رفتم اهواز. گفت در راه این کتاب را بخوان. من هم خواندم. وقتی برگشتم گفت: نظرت چیه؟ گفتم: کتاب خوبی است. گفتند: می توانی از آن فیلم بگیری؟ گفتم: بله. و شروع به فیلمبرداری کردم. قصد من از این سوال این بود که بدانم پشت سیاست این سریال چه کسانی بودند که توانستند با آن بیان شیرین زندگی درباری آن زمان را به سخره بگیرند؟ دیدم آقا هستند. این سریال بسیار موفق بود.
دولت آبادی خاطرنشان کرد: فکر می کنم تقوایی ظرفیت های بیشتری داشت اما متأسفانه شرایط اجتماعی ما در این سال ها و موانعی که بیشتر متوجه سینما دوستان است مانند سانسور در مراحل مختلف، به نوعی آقای تقوایی را به حاشیه برد. از نظر اندام هم هیکل درشتی نداشت. بنابراین تخریب شخصیت هنری مانند ناصر تقوایی از 20 سال پیش آغاز شد. کم و بیش از حالش مطلع بودم.
وی سپس با اشاره به ملاقات های گاه و بی گاه خود با تقوایی گفت: یکی دو بار او را دیدم و به خانه آوردم و یک بار هم درباره رودکی صحبت کردیم. گفت در مورد رودکی با هم کار کنیم. گفتم من محقق نیستم. بحث بر این بود که زبان رودکی نمی تواند ناگهانی متولد شده باشد.
این نویسنده شهیر تاکید کرد: تقوی اهل حکمت بود، آگاه بود. او بسیار باهوش بود. کاری که او کرد به گونه ای نبود که بتوان تیکه ای از او گرفت. بسیار واقع بینانه بود. همیشه دوستش داشتم و برایش احترام قائل بودم. الان هم همینطور
محمود دولت آبادی در کنار ناصر تقوایی
محمود دولت آبادی در ادامه با بیان اینکه ناصر تقوایی می خواست فیلمی از رمان «فضای خالی سلوچ» خود بسازد، گفت: به من گفت پلان «فضای خالی سلوچ» را بنویس و به من بده تا به فکر ساختش باشم، گفتم: ناصر، می نویسم، اما تو نمی توانی این کار را انجام بدهی، چون کارهایش را عباس سخت می نویسد. البته این بود انجام نشده است. به هر حال من نپرسیدم که چرا این کار انجام نشد. متاسفانه این اتفاق نیفتاد. اگر در زمانی که قدرت داشت توانایی داشت بهترین کارگردان برای ساخت این اثر بود. به هر حال طرح موجود است و «مرضیه» (وفامهر، همسر ناصر تقوایی) می تواند آن را در آرشیو تقوایی پیدا کند، زیرا من آن را از تقوایی نگرفتم.
این قصه گو در پایان خاطرنشان کرد: دورانی که گذشت و داریم به پایان می رسیم، حیف است که شرایط اجازه نداد آدم هایی که در این دوره به وجود آمدند، با هم کار کنند. گلشیری با کیارستمی فرقی ندارد، کیارستمی با فلان نویسنده، دولت آبادی با تقوایی و تقوایی با آن نویسنده. این اتفاق نیفتاد. بین هنرمندان و افراد خلاق به قدری تفکیک وجود داشت که متأسفانه مردم نتوانستند همدیگر را بیشتر از آنچه هستند تکمیل کنند. این قبنی است که ما داریم. حیف شد. او را به خاطر بسپار