آخرین مطالب

همکاران

قشر متوسط از کنسرت حذف شده است

قشر متوسط از کنسرت حذف شده است

سینما و موسیقی ، گرچه دو هنر مستقل ، اما به طرز حیرت انگیزی یکدیگر را تکمیل می کنند. تصویر بدون صدا فقط حرکات و رنگهای خاموش و موسیقی بدون تصویر ، یک ملودی نجیب است. اما پیوند مناسب این دو باعث ایجاد جادو می شود. در جایی که یک ملودی ساده می تواند یک لحظه کوتاه پر از هیجان ، ترس ، خوشبختی یا غم و اندوه را ایجاد کند و یک تصویر منظم را به یک خاطره ماندگار تبدیل کند.

در مصاحبه ای با سامان Ehteshami ، نوازنده ، نوازنده و ترانه سرا ، ما دقیقاً همان پیوند بین موسیقی و تصویر را داریم. از نقش موسیقی در آثار کودکان و نوجوانان و تأثیر آن بر مخاطب گرفته تا تجربیات وی در داوری جشنواره ها و نگاه کردن به آثار هنری. ما همچنین در مورد وضعیت موسیقی امروز در ایران ، چالش های تولید و انتشار آثار ، تفاوت بین موسیقی کودک و بزرگسالان و دیدگاه شخصی وی از سبک زندگی و تجربه هنری وی صحبت کردیم.

برای شروع با سوال اول ؛ موسیقی یکی از عناصری است که می تواند فیلم کودک و نوجوان را جذاب تر کند.

البته ، موسیقی به تنهایی فیلم را جذاب نمی کند. بازی خوب ، نور خوب ، تصویر ، کارگردانی و کارگردانی همه در کیفیت نهایی کار مؤثر هستند. هزاران عامل فیلم خوبی از آب می سازند. موسیقی فیلم به دو نوع تقسیم می شود. گاهی اوقات ترانه ای برای خوشبختی یا پایداری فیلم ساخته می شود. مانند “خانه مادربزرگ” ، “سلطان قلب” ، “داستان لاو” و “دکتر گیواگو”. این آثار به دلیل موسیقی آنها در ذهن مخاطب باقی مانده است. اما نوع دوم موسیقی فیلم این است که به روایت خدمت می کند. به عنوان مثال ، یک مادر در ابتدای فیلم هویج را خرد می کند. آهنگساز می تواند از صدای فلوت یا Blaz و پیانوی زیر برای ایجاد روحیه کودکانه و ملایم استفاده کند. اگر همان تصویر با موسیقی خشن یا خشونت آمیز همراه باشد ، بیننده احساس تهدید می کند و منتظر یک حادثه ناخوشایند است. این بدان معنی است که موسیقی باید به تصویر معنا پیدا کند و به فیلم کمک کند. بعضی اوقات فیلم به موسیقی احتیاج ندارد و ضرری ندارد. اما در مقابل ، در آثاری مانند تام و جری ، اگر صدا را ببندید ، جذابیت از بین می رود. موسیقی در چنین فیلم ها مکمل اصلی تصویر است. موسیقی فیلم باید در خدمت کار باشد ، نه برعکس. بعضی اوقات موسیقی آنقدر جسورانه است که مخاطب دیگر فیلم را نمی بیند ، اما فقط موسیقی می شنود. نقش موسیقی انتقال این احساس است. به عنوان مثال ، در فیلم های ترسناک ، این موسیقی است که ترس را ایجاد می کند ، نه فقط بازیگر بازیگر.

موسیقی فیلم را نباید شنید ، بلکه بیشتر. اگر موسیقی توجه زیادی را به خود جلب کند ، از “موسیقی فیلم” خارج می شود و به یک آهنگ مستقل تبدیل می شود. موسیقی خوب در قلب روایت حل می شود. به عنوان مثال ، در جشنواره امسال ، وقتی در مورد بخش فنی صحبت کردیم ، اصرار داشتم که موسیقی مهم است. به نظر من ، آقای کریستوفر رضای در فیلم “کودک مردم” عالی کار کرده بود. اگر موسیقی آن فیلم را بگیریم ، تأثیر بخش بزرگی از تأثیر آن از دست می رود. به خصوص در صحنه ای که بچه ها برای یافتن پرونده های کودکی خود کمدی را سرقت می کنند. بدون موسیقی ، آن صحنه خنثی می شود.

در چنین لحظاتی ، موسیقی نه تنها حس هیجان را منتقل می کند ، بلکه نشان می دهد که بچه ها کار اشتباهی انجام می دهند. در موسیقی ، تعلیق ، ترس و انتظار داریم. به عنوان مثال ، در پایان یک سریال ، وقتی می دانیم که آیا این دو شخصیت در حال جمع شدن هستند ، این انتخاب یادداشت ها و ملودی هایی است که باعث می شود بیننده احساس انتظار یا پایان یابد. موسیقی خوب باید کنجکاوی مخاطب را تحریک کرده و از او پیروی کند.

آقای Ehteshami ، به نظر شما موسیقی کودک چه باید داشته باشد؟ آیا نیاز به تمایز بین موسیقی دوران کودکی دارید؟

به هیچ وجه این جدایی ها بی معنی هستند. بگذارید یک خاطره به شما بگویم. من خیلی زود زبان را باز کردم ، حدود یک ساله. من هنوز کلمات را درست نگفتم ، اما آهنگ ها را به طور دقیق خواندم ، یعنی در مغز و اعصاب کودک ، ملودی زودتر از کلمه شکل گرفت. حدود 30 سال پیش ، من یک قطعه در دستگاه مقابل ، با روحیه ای کاملاً سنتی ایرانی ، برای نمایش توسط بهروز غاریبپور درست کردم. این شعر کودکانه بود: “گربه من نازانازیه است ، همیشه در مورد بازی/ یک توپ فکر می کند ، او آن را می دهد ، و او دوباره آن را ترک می کند.” اما ارکستر بزرگ و جدی بود. به عنوان مثال ، شنونده فکر می کرد که اکبر گلپا قصد دارد بخواند! اعضای شورای راهنمایی گفتند که موسیقی کودک نیست ، زیرا جو سنگین است. من پاسخ دادم که به هر حال ، کودک از این موسیقی لذت می برد ، زیرا کودک کلمه را نمی فهمد ، اما موسیقی جدی را درک می کند. این تصور که موسیقی کودک باید با فلوت و گلوله و صداهای فانتزی ساخته شود اشتباه است. من این کار را بیش از 30 سال تدریس تجربه کرده ام. وقتی با کودک خیلی ملایم و مصنوعی صحبت می کنید ، احساس می کند که دست کم گرفته اید. اما وقتی مانند یک بزرگسال با او سر و کار دارید ، او از آن لذت می برد زیرا احساس می کند جدی گرفته می شود. چرا باید کودک نوجوان را از هم جدا کنیم؟ به نظر من ، یک کودک پنج ساله گاهی اوقات بیش از یک مرد 40 ساله را می فهمد. همانطور که چرا نمی گویم “این فیلم برای کودکان است”؟ بسیاری از بزرگسالان هنوز کارتون را تماشا می کنند. به نظر من تقسیم ژانر براساس سن بی فایده است.

به نظر شما به عنوان یک نوازنده ، وضعیت موسیقی اکنون چگونه است؟

ما در این روز چیزی به نام موسیقی نداریم.

چرا؟

زیرا این تولیدکنندگانی هستند که تصمیم می گیرند چه چیزی را به صحنه بکشند و پول موسیقی را ندهند. یک خانواده می خواهند برای دیدن برج کنسرت ما ، با شام ، 10 میلیون دلار بیایند. طبقه متوسط ​​به کنسرت نمی آید ، فقط ثروتمندان می آیند. مردم فکر می کنند همه به چنین خواننده ای رسیده اند ، اگر 90 ٪ بلیط ها فروخته شوند و دعوت شوند یا شرکت ها کارمندان خود را بیاورند. نوازندگان عزیز نیز باید با این خوانندگان برای حقوق کم همکاری کنند. به همین دلیل ما موسیقی نداریم. هیچ موسیقی وجود ندارد که مردم به ذهن خطور کنند. ای کاش دولت برای دیدن موسیقی جدی برای موسیقی جدی یارانه می گرفت.

چگونه یک هنرمند دوام می آورد؟

ماندن این کار دشوار است. شما باید ابتدا سالم بمانید. هم روح و هم بدن. صبور باشید ، حسادت نکنید ، تسلیم نشوید و اگر می توانید ، شخصی را با خود بزرگ کنید. شاید 90 ٪ از آنها بعداً به شما خیانت کنند ، اما 10 درصد باقیمانده در سن 80 سالگی به پایتخت واقعی زندگی شما تبدیل می شود. این مورد در مورد بقای آثار است. به عنوان مثال ، من آهنگ “لامپ اضافی” را در 15 ، 16 ساختم. همه آن را می دانند ، شما حفظ می شوید ، اما این محبوبیت لزوماً به معنای کیفیت نیست. تکرار علل ماندگار و نه همیشه ارزش هنری.

نظر شما در مورد فیلم ها و سریال ها در چند سال گذشته چیست؟

بسیاری از آنها چرت می زنند ، بسیار سرگرم کننده است. بسیاری از آنها نیز خوب هستند. یکی از این محصولات یک بار برای ساخت سیستم عامل پول ساخته شده است ، هنگامی که آنها می خواستند خوب شوند و نه ، برخی از آنها بسیار خوب ساخته شده اند اما متأسفانه پخش نشده اند. اما سریال های خانم تینا پاکراوان واقعاً عالی هستند. هر دو تاسیان و خاتون عالی بودند. فیلم “شکار” نیز بسیار زیبا بود. من دوست دارم فیلمی را ببینم که با آن خسته شود. فیلم های فلسفی و عمیق مانند اسکورسیزی و فورد کوپولا نیاز به صبر دارند. به همین دلیل من بیشتر فیلم های سبک و سرگرم کننده را می بینم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *