کتاب “سال تاریخ” توسط Jostari در هرمنوتیک تاریخ “به باباک احمدی ، نویسنده مشهور در زمینه علم است. دانش گسترده و بی سابقه نویسنده در زمینه علوم سیاسی ، هنر و ادبیات همواره کار خود را در محبوب ترین کتاب ها در زمینه علوم انسانی قرار داده است.
در ابتدای کتاب ، نویسنده معانی تاریخ و پیشینه این کلمه را توصیف و توصیف می کند.
در این بخش ، نویسنده کتاب کلمه “تاریخ” حاصل از کلمه “هیستری” را به زبان یونانی در نظر می گیرد ، به این معنی: تحقیق ، گزارش ، دانش و روایت و تقویم رویدادهای خاص ، مانند روز تاجگذاری ملکه ویکتوریا.
سرانجام ، با این حال ، کلمه هیستری در آثار فیلسوف آلمانی یوهان گوتفید ، به معنای تحقیقات سیستماتیک و تحقیقات انتقادی از وقایع گذشته استفاده شده است.
کلمه عربی “تاریخ” توسط نویسنده از ریشه “Yerkh” در نظر گرفته شده است. به زبان عربی ، این گزارش “خبر” نامیده می شد ، و این مبلغ به عنوان “روایت” استفاده می شد ، که از تاریخ نگاری نیز استفاده می کرد.
اما زمان لازم بود تا تاریخ نگاری در جهان شرقی به عنوان شاخه ای از دانش شناخته شود. به عنوان مثال ، “فارابی” هرگز دانش تاریخ را به عنوان شاخه ای از درخت علوم نمی دانست.
شناخت تاریخ در شرق به عنوان علمی با ابن خلدون آغاز شد. وی در کتاب تاریخ خود ، آن را دانشی توصیف کرد که در روزهای گذشته و دولت های سابق در کار فکر و تحقیق است. با وجود ابن خالدون کاویدین ، پایه های وقایع و Ked Kaws شاخه ای از علوم به دلایل فراز و نشیب دولت ها است.
برای ابن خلدون ، معیار رویداد تاریخی “خارد” بود.
به عبارت دیگر ، برای ابن خلدون ، آنچه تاریخ را از غیر تاریخ جدا می کند “داوری خرد” است. از دیدگاه ابن خلدون ، این تاریخ دانش بود که در آن هرگونه ناآرامی و نعمت ها نمی گذرد.
به عنوان مثال ، مانند کتاب تاریخ ، ابن خلدون در گذشته در ساخت شهر فلزات در نظر گرفت و راوی یک افسانه بود ، نه یک مورخ ، زیرا او او را داوری عاقلانه نمی دانست.
با این حال ، سوال کتاب آقای احمدی این است که تاریخ و تاریخ نویسنده نویسنده است و فاقد تکنیک های نوشتن و ترتیب زبان و روایت است. به همین دلیل کلمه “هیستری” با کلمه “estori” به معنای داستان به زبان انگلیسی است.
هر تاریخ باید این رویداد را برجسته کند و آن را رنگ و لعاب بیشتری ایجاد کند ، یک رویداد را نادیده بگیرد و چیزی را پشت سر بگذارد. درست مثل آنچه یک داستان نویس انجام می دهد.
از این گذشته ، نویسنده کتاب تاریخ نگاری پوزیتیویستی رد و انکار می کند. زیرا نه انسان و نه اعمال و اعمال او مانند اشیاء نیستند و تاریخ نگاری در زمینه علوم انسانی همان تاریخ نگاری طبیعت نیست.
به طور دقیق تر ، هر تاریخ نگاری به عنوان یک نویسنده به شیوه خود به وقایع تاریخی نگاه می کند ، دیدگاه خاصی از گذشته را انتخاب می کند و از استعاره های زبانی استفاده می کند ، و همه آنها وقایع تاریخی و تاریخی را به درک و دانش نویسنده می دهند.
به عبارت دیگر ، تاریخ ، همانطور که در کتاب های تاریخ مشخص شده است ، یکی از دلایل دیگر نیست. این مورخ است که دانه های پراکنده مبارزات تاریخی و پیشگامان زرق و برق خواننده را گسترش می دهد.
به عنوان مثال ، اگر شخصی اراده ای برای مشاهده تاریخ قاتلان زنجیره ای در ایران داشته باشد ، هنگامی که به شخصی به نام Asghar Killer – Asghar Boroujerdi ، اولین قاتل سریالی در ایران می رسد – او را به عنوان فروش معرفی می کند که نوید فرزندان خردسال را به ویرانی ها می دهد.
اما یک مورخ دیگر که تاریخ جرم را در ایران می نویسد ، ممکن است از سینی بامیه استفاده شده از روی رئیس اصرار به عنوان طعمه و تمرکز و تمرکز بر دردناک قاتل یا به عنوان مثال قاتل عبور کند.
بر این اساس ، تاریخ نگاری که قصد نوشتن تاریخ شیرینی در ایران را دارد ، می تواند در مورد روند ساخت بامیه ، از افرادی که این شیرینی را با دود قلیان در کافه ها می گذراندند ، بگوید و بامیه را به عنوان شیرینی ویژه ماه رمضان به یاد آورد و هیچ کس نمی تواند دلیلی ببیند.
تاریخ نگاری که موضوع تجارت در ایران باستان را می نویسد ، نیازی به آوردن قاتل اصغار به همراه آزمایشگاه ، فروش و فروشندگان دور و دور و در کتاب خود برای نامگذاری بامیه ، که جانی و قاتل بچه ها بود!
در تمام این مثالها ، چشم انداز نویسنده تاریخ ، دیدگاه آن ، قدرت قلم و روایت تاریخ می تواند نوعی تفسیر از تفسیری باشد که در گذشته بوده است.
نکته دیگر ، اما این خواننده تاریخ است. خواننده تاریخ همچنین مردی است که با دیدگاه خود به تاریخ نگاه می کند و سواد محفوظ او از تاریخ و عقیده خود در مورد یک موضوع تاریخی ، ایدئولوژی که به آن پایبند است ، می تواند بر تفسیر یک کتاب تاریخی تأثیر بگذارد.
به همین دلیل است که درک هر یک از تاریخ ما از تاریخ می تواند متفاوت باشد زیرا ما تعصبات ، خوانش ها و انگیزه های خاصی داریم و همه اینها درک متفاوتی از خوانندگان تاریخ ایجاد می کند.
اینجاست که علم “هرمنوتیک” به عنوان علم درک متن مهم است. تاریخ را باید درک کرد. همه کتابهای تاریخی از آنچه در روزها اتفاق افتاده “انتخابی” است و یک نویسنده با دیدگاه خودش صحبت کرده است.
بنابراین ، هیچ کتاب تاریخی نمی تواند تنها مرجع یک رویکرد تاریخی باشد ، و محقق به آن نیاز دارد ، و KAW در بسیاری از کتاب های تاریخی و مطالعه مدارس تاریخ نگاری است که نویسندگان مختلف آنها را با دیدگاه های مختلف به بازار کتاب ارائه داده اند.
با این حال ، اگر تاریخ یک چیز انتخابی است ، هم درک نویسنده و هم مخاطبان دیگر باید تاریخ بنویسند و چشم و قلم و آموزه را انکار کنند؟