Farzad Nemati ، یک روزنامه نگار ، “فقر احمقانه است/در مورد نمایندگی پدران غیر ضروری در دو فیلم ترک و مبل” در روزنامه وطن نوشت:
چند روز پیش ، در وسط تماشای فیلم “Raha” ، ناگهان فیلم “Consin” را به خاطر آوردم و در هر دو فیلم یک عقل سلیم به اشتراک گذاشتم. بازنمایی طنز و گاهی اعصاب خرد کننده که هر دو فیلم از پدر داشتند. پدرانی که نقش خود را توسط فرهاد آئیش و شهاب حسینی ایفا کرده اند و تعیین آنچه در اختیار دارند ، کمی دشوار است.
به بیان ساده تر ، شخص نمی داند منزجر کننده یا فقیر ، گرفتار یا درمانده ، یا نامناسب یا غیرمسئولانه یا غیرمسئولانه است. به هر صورت ، نتیجه نهایی به ظاهر دلسوز اما خطای آنها فاجعه بار است. فیلم هایی که می بینید ، شما باید از دست آنها حریص باشید ، گویی که آنها در درک بدیهیات نیز هستند ، و بارها بیننده احساس می کند که غیبت آنها بهتر از گذشته است. آنها گیج شده و کارهای احمقانه انجام می دهند. شما اغلب از کوچکترین عزت احساس می کنید ، و گاهی اوقات قلب شما آنها و جیب های خالی آنها را می سوزاند.
همسر و فرزندانشان نیز سپاسگزار هستند. نه پشتیبانی قابل اعتماد از زنان خانه دار خود ، الگوی افتخارآمیز برای کودکان نیست. بچه های فقیر باید در دست این پدران گرفتار شوند و خرابکاری خود را توجیه یا حذف کنند. این دو فیلم برای یک دهه ساخته شده است. در این دهه ، وضعیت اقتصادی کشور بدتر شده و جدول مردم از بین رفته است.
با این حال ، من به سرعت به من یادآوری کردم که چگونه محمود ، شوهر توبا ، در فیلم “زیر پوست شهر” نیز حریص بود و همه را با پسر جاه طلب خود به خانه می برد. چرا دور می شوم شاید فراموش نکرده باشید که در “برادران لیلا” ، اسماعیل جورلولو ، پدری که سعید پورمیمی را بازی می کرد ، چگونه می توان یک خانواده بزرگ شد ، چشمان او به رویاهای معمولی دختر و پسرانش و با سرسختی جذاب ، او و خانواده اش.
هر دو شغل مناسبی داشته اند ، به نظر می رسد که نان قانونی هستند ، اما به زمین افتاده اند یا چپ شده اند. آنها دخالت خود را نخوانده اند ، و اکنون واقعیت زشت فقر ، روح و روان خود را مانند آنها در گوشه حلقه گیر کرده است. یعنی آنها می خواهند شادی و سعادت خانواده را فراهم کنند ، اما اقدامات آنها که پیش نمی آید هیچ چیز بدتر نیست.
البته آنها می توانند توسط ده ها ویژگی زشت توصیف شوند ، اما در تجزیه و تحلیل بهتر است آنها را به همان واقعیت در نظر بگیرند که اساتید اقتصاد و روانشناسی در دانشگاه هاروارد ، Sandeil Molithin و Elder Phafir در کتابی که در سال 2013 نوشتند. “فقر احمق است.” یافته های این دو نشان می دهد که فقر می تواند بر هوش مایع انسان تأثیر بگذارد ، که منبع اصلی پردازش اطلاعات و تصمیم گیری است و ظرفیت ذهنی یا پهنای باند فرد را کاهش می دهد: “وضوح ما را کاهش می دهد ، افکار نوآورانه ما را کاهش می دهد و باعث کنترل کمتری بر خود می شود.”
اینها تصمیمات دروغین تر و ادامه فقر مردم فقیر را می گیرند و به این ترتیب چشم ها را باز می کنند و خود را در حلقه شرور فقر سرگردان می کنند. اگر با همان فرض که “فقر احمقانه است” به Tawhid و Houshang نگاه کنیم ، ممکن است در احکام خود کمی احتیاط کنیم. این به معنای انکار خطاهای آنها نیست ، بلکه فقط برای تجزیه و تحلیل این خطاها و اینکه گاهی اوقات واقعاً در مورد تصمیم گیری های اشتباه نیست ، تجزیه و تحلیل می شود.
در ابتدای فیلم ، Houshang به راحتی می توانست مبل را به وانت آقای صاحب بفروشد و با افزودن پول یک مبل جدید خریداری کند. اما او تصمیم اشتباهی گرفت و بعداً چوب و پیاز را خورد ، او فقط پول گرفت. توهید همچنین زندگی و خانواده خود را فلج کرد و شرط خرید کالاهای غیرقانونی را در عمل قرار داد. منبع این کلمه ، این پدران غیر عمدی سرسخت هستند ، اما مقصر اصلی نیستند.
در این کشور یک گفتمان وجود دارد که موفقیت را به عنوان ثروتمند و ثروتمند در نتیجه عدم کفایت ، تنبلی و هزار شرارت دیگر در نظر می گیرد که گویی فقط به فقرا نفوذ کرده است. این روایت ، اگر کاملاً خطا نباشد ، قطعاً ناقص است و باید با ایده “احمق فقر” تکمیل شود. در این حالت ، حداقل به همان اندازه که ما انجام می دهیم ، چشم خود را به چرخه های فقر در جامعه نمی بینیم. چرخه هایی که می توانند هر کسی را از کرامت انسانی خود محروم کنند.