به گزارش خبرگرافی، جشنواره فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» فرصتی است تا با دریافت آثاری از استان های مختلف، مشکلات ریشه دار و مشکلات کمتر را مرور کنیم. این بار بسیاری از مدیران به موضوع تغییر اقلیم، خشک شدن منابع آبی و تخریب شهرک ها اشاره کردند که به بررسی چند مورد می پردازیم.
«ما هستیم»/سیستان و بلوچستان
مستند «منهامونم» به کارگردانی و تهیه کنندگی کمیل سوهانی و نویسندگی کیاوش زارع طلب به قول خودش مستندی درباره هامون است که به مشکلات پیش روی آن و اختلافات سیاسی که در نهایت منجر به نابودی آن شد می پردازد. این مستند با پژوهش حجت میان آبادی در همایش هفته جهانی آب 2024 در استکهلم سوئد پخش و مورد تقدیر قرار گرفت.
دریاچه و تالاب بین المللی هامون بخشی از پناهگاه حیات وحش هامون است. این دریاچه سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه مازندران و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بین المللی جهان و یکی از ذخایر زیست کره ایران است. پس از انعقاد قراردادهای سیاسی مختلف بین ایران و افغانستان، بخش بزرگی از این دریاچه که در ایران قرار داشت به طور کامل خشک شده است. این روند خشک شدن تالاب های ما باعث از بین رفتن بخش بزرگی از محیط زیست شرق ایران شده است.
محمدجواد ظریف معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی در روز اکران این مستند در سالن نمایش حاضر شد و پس از تماشای آن در جمع خبرنگاران گفت: مستند «منهامونم» فیلم بسیار جذابی بود و فکر می کنم این توانایی را دارد. برای پخش بین المللی دنیا باید ببیند چه بر سر تالاب های ما آمده است.
وی در خصوص پیگیری وضعیت خود و وضعیت هیرمند گفت: ما باید به مسائل مختلف در رابطه خود با هم نگاه کنیم. هم رویکرد دولت فعلی در افغانستان و هم کارهای دیگری که ایران باید انجام دهد تا به کشورهای خارجی وابسته نباشد.
ظریف افزود: تعهد افغانستان به ما فراتر از توافقنامه سال 1351 است زیرا دولت افغانستان همواره در رابطه با تالاب های بین المللی تعهد بین المللی داشته و در این زمینه به تعهدات خود عمل نکرده است.
فصلی که گم شد/سیستان و بلوچستان
مهدی قنواتی در مستند «فصلی که از دست رفت» موضوع خشکسالی را به زندگی دختری که تن به ازدواج اجباری می دهد، مرتبط کرده است.
تحقیق و تحقیق و موضوع یابی این مستند از سال 1375 شروع شد اما فیلمبرداری آن از سال 1377 آغاز شد و تا سال 1402 ادامه یافت. محور داستان زندگی کوثر است که در کلاس یازدهم بر سر سفره عقد می نشیند و مجبور می شود. برای دوری از مدرسه
این کارگردان درباره کار خود گفته است: در طول فیلمبرداری و تولید مستند چندین اتفاق غیرمنتظره رخ داد که مهم ترین آنها مرگ فردی از اطرافیان موضوع مستند یا بحث خشکسالی و خودخواسته بود. مهاجرت مردم از این مناطق
رویاهای کوثر با ازدواج اجباری در سینه اش دفن می شود و سپس همسرش برای کار به شهر دیگری می رود. کوثر با هامون درد دل می کند اما وسط مستند با خشکی هامون دیگر پناهی برای غم هایش نیست.
ماهیگیرانی که از ما امرار معاش می کردند این بار ماهی مرده می گیرند تا حداقل با ماهی نیمه جان شام بخورند.
«گپ و تران»/سیستان و بلوچستان
یکی از مستندهایی که مشکلات زیست محیطی سیستان و بلوچستان را نشان می داد فیلم گپ و تران بود. محمدعلی رخشانی صابر، مستندساز جوان، راهی فضایی فراموش شده شد تا دلیل گرایش جوانان به تردد را از زبان خواننده های رپ توضیح دهد.
خواننده های رپ این منطقه فرهنگ جدیدی را به وجود آورده اند تا جایی که مورد علاقه نسل جوان هستند. خودشان معتقدند دردهای جامعه از جمله فقر و بیکاری را فریاد می زنند. این مستند که مورد استقبال قرار گرفت به تشریح دلایل قاچاق سوخت در این منطقه پرداخت.
تبعیض، بی عدالتی، فقر و محرومیت باعث شده تا خوانندگان رپ سیستان و بلوچستان تربیت نسل های بعدی را وظیفه خود بدانند.
«قلعه خاموش»/فارس
مستند قلعه صامت به تهیه کنندگی فرهاد ورهرام و کارگردانی حنیف شهپرراد تاریخچه یک بنای دو هزار ساله و تغییرات این اقلیم را مرور می کند.
ایزدخواست واقع در استان فارس یکی از مناطق باستانی ایران است که به دلیل وجود قلعه تاریخی شهرت جهانی دارد. این قلعه اولین منطقه مسکونی جهان محسوب می شود.
با توجه به کاربری های تعریف شده برخی از قسمت های آن تا 5 طبقه می باشد. اما به مرور زمان مرگ بر قلعه نشسته و به دلیل خشکسالی ویرانی تدریجی آن سرعت گرفته است. در گذشته معیشت مردم این منطقه با کشاورزی و باغداری آمیخته بود. اما بسیاری از باغ های این منطقه خشک شده و سیل های گذشته جای خود را به خشکسالی داده است.
حفر چاه های عمیق در بستر رودخانه اصلی نیز به این موضوع دامن زده است. امروزه جوانان برای یافتن فرصت شغلی به شهرهای دیگر می روند.
«چشم کویر»/کرمان
در روستای عباس آباد واقع در فهرج (استان کرمان) قنات های خشک زندگی را برای اهالی سخت کرده است. موضوعی که مستند «چشم کویر» به نویسندگی و کارگردانی محسن علم الهادی واقعیت آن را آشکار می کند.
داستان از زبان یک کشاورز معمولی منطقه روایت می شود که از کودکی در این منطقه زندگی می کند و به یاد می آورد که روزگاری قنات ها پر آب بوده است. اما خشکسالی درختان خرما را کشته است و امید به هر دری می زند اما کاری از پیش نمی برد.
به گفته وی، اگرچه در دانشگاه تحصیل نکرده است، اما به دلیل کار ارزشمندی که در شکل گیری این نخلستان انجام داده، مورد توجه گروه های علمی و پژوهشی و گردشگری و افرادی از دانشجویان و مهندسان و همچنین گردشگران و گردشگران قرار گرفته است. محققان به نخلستان او آمدند تا ضمن تماشای انواع نخلهایی که او از سراسر جهان جمعآوری کرده و در باغش کاشته بود، از تجربیات او بهرهمند شوند.
امید نیز امیدوار است و تلاش می کند با همکاری سایر بزرگان و اهالی منطقه قنات های آن شهر را که سال هاست رها شده است احیا کند و از آب آن برای این منطقه استفاده کند.