«ونسان ون گوگ» – نقاش معروف هلندی – اکنون به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان پست امپرسیونیست شناخته می شود. او در 30 مارس 1853 در استان برابانت هلند در نزدیکی مرز بلژیک به دنیا آمد. برخی از مشهورترین آثار او در سه سال آخر عمر او خلق شدند.
اگرچه او گاهی در کودکی نقاشی می کشید، اما استعداد هنری او تا سن 27 سالگی تا حد زیادی کشف نشده باقی ماند.
امروزه این هنرمند هلندی به دلیل سبک منحصر به فردی که برای خلق نقاشی های خیره کننده خود استفاده می کند، شناخته شده است. اکنون تشخیص مناظر چشم نواز، پرترههای چشمگیر و طبیعتهای بیجان پرجنبوجوش که با استفاده از رنگهای غلیظ، ضربههای قلممو سریع و ترکیبهای رنگی پر جنب و جوش ایجاد شدهاند، دشوار نیست. البته آثار هنری ون گوگ از ابتدا شامل این ویژگی های خاص نبود و سبک خاص او به مرور زمان و در مراحل مختلف زندگی کوتاهش شکل گرفت.
در ادامه با تعدادی از نقاشی های کمتر دیده شده این هنرمند آشنا می شوید:
“دختری در جنگل”
در تابستان 1882، «ون گوگ» برای اولین بار توانست برای خود رنگ روغن بخرد. این یکی از اولین نقاشی هایی است که او با استفاده از این رنگ ها خلق کرد.
جالب اینجاست که نقاشی های ون گوگ اغلب روی زانوهای او کشیده می شد که از زاویه پایین مشخص است. همچنین تحقیقات نشان داده است که تکه هایی از برگ های بلوط از کف جنگل در رنگ های این نقاشی گیر کرده است.
“تالار رقص در آرل”
این نقاشی ون گوگ یک شب در سالن رقص Folies-Arlésiennes در آرل را نشان می دهد. ون گوگ این نقاشی را در اواسط دسامبر، زمانی که در حال از سرگیری فعالیت هنری خود با پل گوگن بود، خلق کرد. تأثیر گوگن در این نقاشی مشخص است، زیرا ون گوگ همان اصولی را که دوستش اغلب در نقاشی به کار می برد، با دقت به کار می برد. تأثیر هنر ژاپنی نیز در این نقاشی مشهود است.
“برخاستن لازاروس” (با الهام از رامبراند)
ون گوگ در حالی که در آسیلوم سن پل در سن رمی دو پروونس استراحت می کرد، بیش از 30 نسخه از برخی از هنرمندان مورد علاقه خود را خلق کرد. همانطور که می بینید، او دقیقاً نقاشی هنرمندان دیگر را تکرار نکرد، بلکه موضوع و ترکیب بندی را به زبان خودش به تصویر کشید.
«ون گوگ» در «برآوردن لازاروس» (با الهام از رامبراند) بیشتر به لازاروس و خواهرانش می پردازد.
“جمجمه یک اسکلت با یک سیگار روشن”.
ون گوگ این نقاشی نسبتاً ترسناک را زمانی که در آکادمی هنر در آنتورپ بود خلق کرد. احتمالاً به عنوان یک اظهار نظر طنز در مورد شیوههای آکادمیک محافظهکار نقاشی شده است، زیرا قبل از نقاشی مدلهای انسان زنده برای افزایش درک آناتومی انسان، نقاشی اسکلتها یک تمرین آکادمیک بود و ون گوگ تا حد مرگ خسته شده بود. همچنین این نقاشی زمانی که خود ون گوگ در وضعیت نامناسبی قرار داشت به عنوان “یادگار موری” در نظر گرفته می شود.