چرا افرادی مانند فریبا نادری به دام خشم و فخرفروشی می افتند؟

چرا افرادی مانند فریبا نادری به دام خشم و فخرفروشی می افتند؟

این بازیگر در بخشی از صحبت های خود می گوید: من خیلی آدم عصبی هستم و خیلی جاها به خاطر همین خصلت جواب می گیرم، ماجرای آخرین باری که عصبی شدم، نمی تونی بازی کنی چون به جای همه حرفام باید بوق بزنی چون خیلی فحش دادم… من فاحشه هستم، یعنی خیلی فحش می دهم… گفت ببخشید و رفت میزم، بشقاب رو زدم روی زمین و گفتم ببخشید. خم شد و تکه های بشقاب را برداشت و رفت. دوباره همین کار را کردم و وقتی به میز رسیدم بشقاب بعدی را شکستم…»

در بخشی دیگر از این گفتگو، انگشت اشاره فریبا نادری برای نشان دادن تفاوت طبقاتی اش با دوست هنرمندش نرگس محمدی نیز واکنش های منفی به همراه داشت. اصرار بر استفاده از عباراتی مانند «پایین شهر» و «شهر بالای شهر»، «داراها و نبایدها»، محله زندگی و… حس غرور را به مخاطب القا می کرد. اما چرا باید دست از این رفتارهای نادرست حتی به عنوان شوخی بردارد؟

فوران تنش های روانی در «فریبا نادری»

خشم یک احساس طبیعی است که همه ما هر روز با آن سر و کار داریم. عصبانیت از ناامیدی ناشی می شود، یعنی وقتی چیزی مطابق انتظار ما پیش نمی رود، این ناامیدی به عصبانیت تبدیل می شود. حال اینکه خشم چگونه تبدیل به رفتار و بروز می شود بستگی به شرایط و افراد دارد.

پرخاشگری، ناسزاگویی یا در واقع پرخاشگری کلامی، فریاد زدن، مشت زدن به در و دیوار، راه رفتن، نفس عمیق کشیدن و غیره همگی راه های مختلف ابراز خشم هستند. اینکه کدام یک کار می کند بستگی به شرایط محیطی دارد.

مثلاً پرخاشگری و پرخاشگری کلامی در زندگی روزمره به روابط اجتماعی ما آسیب می رساند، اما در میدان جنگ و برای دفاع از کشور، خشونت و پرخاشگری پاسخی کارآمد تلقی می شود. اما معمولاً افرادی که بسیار پرخاشگر هستند یا زیاد فحش می دهند، احتمالاً تنش های عصبی و روانی زیادی دارند. اضطراب و استرس بالایی را تجربه می کنند و ظرف تحملشان سرریز شده است.

این افراد سعی می کنند با فحش دادن به طور موقت احساسات خود را تخلیه کنند، اما میزان تخلیه با میزان اضطراب روزانه برابری نمی کند، بنابراین احساس آرامش پس از آن به شدت کوتاه است. اما برای اینکه دوباره آن آرامش را تجربه کند، فرد دوباره فحش می دهد، این بار شاید در موقعیتی نه چندان مهم، یعنی در واقع فرد اعتیاد به فحش دادن و رهایی موقت اضطراب دارد و هر بار که فحش می دهد، برای دقایقی احساس آرامش و رهایی عاطفی را تجربه می کند. بنابراین این شخص به دنبال فرصتی برای فحش دادن می گردد زیرا برای او بسیار ضروری شده است، درست مانند فردی که به سیگار، مواد مخدر یا هر چیز دیگری معتاد است.

درمان احساس خشم و ناامیدی

نمی توان انتظار داشت که یک فرد معتاد یک شبه مصرف مواد را متوقف کند، ابتدا باید اختلال زمینه ای که منجر به اعتیاد شده است درمان شود. برای افراد بداخلاق، عصبانیت و ناامیدی که احساس می کنند باید درمان شود و دیگر نیازی به وسواس برای رهایی عاطفی نخواهند داشت.

از فحاشی تا پرخاشگری فیزیکی

نکته بعدی این است که در صورت افزایش میزان ناامیدی، فرد فحاشی ممکن است به پرخاشگری فیزیکی نیز متوسل شود. زیرا مانند هر داروی دیگری برای تجربه حس خوب اولیه باید دوز دارو را افزایش داد. دوز بالاتری از فحاشی در واقع خشونت فیزیکی خواهد بود. چیزی شبیه بشقاب شکستن خانم نادری که دیگر با فحش دادن به آرامش کاذب نرسیده است.

نشان دادن غیر اصولی و غیر اخلاقی شما

اگرچه خانم نادری پس از واکنش های فراوان به صحبت هایش در خصوص مقایسه مالی و نرگس محمدی توضیح داد که فقط به دنبال شوخی بوده است اما گویا رگه ای از واقعیت در دل این شوخی نهفته است. در مورد تمایل به رجزخوانی، برخی از افراد از هر فرصتی برای نشان دادن خود به صورت غیر اصولی و حتی غیراخلاقی استفاده می کنند.

صرف نظر از اینکه رجزخوانی برای هر طبقه اجتماعی شکل و قالب خاص خود را دارد، می توان گفت که این پدیده در دسترس ترین ابزار برای خودنمایی برخی افراد است و این رفتار دلایلی دارد که از آن جمله می توان به کسب حس احترام و ارزش و رفع ناامنی ایجاد شده در دوران کودکی اشاره کرد. با اندکی نگاه تحلیلی می توان این پدیده را در چارچوب روانشناسی دوران رشد- تکاملی افراد بررسی کرد.

تعامل محیط با مردم و والدین با فرزندان می تواند تأثیر زیادی بر هویت روانی افراد بگذارد. افرادی که در دوران کودکی بازخورد مثبتی از محیط خود دریافت نکرده اند، نیازهایشان نادیده گرفته شده و احساساتشان سرکوب شده و یا حتی بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است، در بزرگسالی به خود این حق را می دهند که ناامنی و نارضایتی روانی ناشی از دوران کودکی را با لاف زدن جبران کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *