در مرحله بعد ، دختران باید در همان زمان تصمیم بگیرند که آیا می خواهند با این پسر ازدواج کنند. مجری برنامه ، Swallow Salehi ، سعی می کند با جملات کلیشه ای مانند “بالاخره انتخاب دختران” یا “انتخاب نکنید!” انتخاب شود. یک فضای عاطفی ایجاد کنید و آنها را به سمت واکنش سوق دهید. بعضی اوقات این تحریکات مؤثر است و گاهی اوقات نیست. اگر هیچ یک از دختران پسری را انتخاب نکردند ، نوبت اوست که یکی از دخترانی را انتخاب کند که هنوز بدون زوج باقی مانده است.
این آغاز مسابقه ای است که با هدف پیدا کردن یک زوج عاشق که از هر نظر هستند. اما اگر تصور کند این برنامه کمک به ازدواج است ، مخاطب اشتباه می کند. زیرا در اینجا چیزی جز خود ازدواج است!
در زمانی که جامعه ایران در مسیر ازدواج جوانان با چالش های پیچیده ای روبرو است ، از بحران اقتصادی گرفته تا سردرگمی فرهنگی ، به نظر می رسد هر تلاش برای تسهیل و ازدواج سالم ارزشمند است. اما در همان فضا ، برخی از محصولات رسانه ای در سراسر مرزها نه تنها به حل این مشکلات کمک می کنند بلکه ارزشهای اساسی خانواده ، رابطه و عشق را نیز بازی می کنند. یکی از این مثالها برنامه “عشق ابدی” است که در YouTube با Swallow Salowi منتشر می شود.
تأثیر این برنامه مخاطبان را به روشی خاموش اما عمیق و مخرب نفوذ می کند. این برنامه یک برنامه ساختاری ساده و سطحی دارد. ظاهرا ، ما یک فرمول ساده “انتخاب و انتخاب” داریم. اما در حقیقت ، این مدل نه تنها فاقد هرگونه عمق روانی ، فرهنگی یا انسانی است ، بلکه روابط را به یک نژاد سطحی و بصری کاهش داده است. زوجین فقط بر اساس قضاوت های فوری و ظاهر خارجی تشکیل می شوند. مبتنی بر شناخت ، درک متقابل یا انسجام نیست.
در این ساختار مصنوعی ، همه چیز وارونه است. بر خلاف جریان طبیعی و تاریخی روابط انسانی که در آن شناخت ، گفتگو و به تدریج درگیر ، دختران در صف ایستاده اند تا در موقعیت “انتخاب کننده” ظاهر شوند و پسران برای قضاوت در مورد آنها وارد یکی می شوند. این وارونگی نه تنها با منطق روانشناسی انسان مغایرت دارد ، بلکه نشانه ای از تلاش آگاهانه برای جابجایی وضعیت زن و مرد در روابط اجتماعی است.
در این فرایند ، هیچ خبری از گفتگو یا تلاش برای دانستن وجود ندارد. تنها چیزی که مهم است ظاهر ، جذابیت و تأثیر اولیه است. به نظر می رسد که روابط انسانی برای جلب توجه و رقابت جنسی به صحنه ای کاهش یافته است. چیزی ناشی از احترام متقابل یا درک عمیق نیست. از ابتدا ، رابطه ای که شکل می گیرد مبتنی بر عوامل کاملاً سطحی مانند ظاهر و عنوان شغلی است. انتخاب ها یکی پس از دیگری پوچ تر و رسمی تر می شوند.
شاید “عشق ابدی” ممکن است بخواهد در روابط مدرن جوانان تأمل کند ، اما آنچه واقعاً ترویج می کند چیزی جز ابتذال در نگاه انسان و محدودیت رابطه با یک رقابت کم کلید نیست.
ابتذال در پوشش عشق
برنامه “عشق ابدی” ممکن است به نظر برسد که بستری برای جوانان برای آشنایی و گفتگو فراهم می کند ، اما در واقع چیزی جز ابتذال پنهان در رنگ و لعاب وجود ندارد. فضای برنامه به جای زمینه ای برای گفتگوی واقعی و عمیق در بین افراد ، به یک رقابت برای مشاهده بهتر و بهتر تبدیل شده است.
مکالمات سرد ، مکالمات سطحی و از پیش طراحی شده که هیچ عمق و شناختی ندارند. سؤالات محدود ، سبک صحبت کردن یا چند علاقه ملموس. سرانجام ، آنچه باقی مانده است ، نه به رسمیت شناختن ، یک قضاوت سطحی است که بر اساس ظاهر افراد است. در این مکالمات با نام عشق ، هیچ اشاره ای به خواسته های عمیق ، اهداف مشترک یا شناخت روانشناختی از طرف دیگر وجود ندارد. مهمترین عاملی که مردم را به هم می رساند و به نوعی باعث شده است که شرکت کنندگان تحمل یکدیگر را در وعده 4000 دلار جایزه خلاصه کنند. اما آیا واقعاً کافی است که دو نفر در کنار هم بمانند؟
دور شدن از واقعیت جامعه
صرف نظر از ابتذال برنامه ای که آن را توصیف کرد. بیایید از منظر دیگری به برنامه نگاه کنیم. هنگامی که چندین دختر و دختر در یک برنامه تلویزیونی گرد هم می آیند ، از آنها انتظار می رود که طیفهای مختلف فکری ، فرهنگی یا اجتماعی را نمایندگی و منعکس کنند تا مخاطب بتواند به آن وصل شود. اما در “عشق ابدی” ما با مجموعه ای از افراد روبرو هستیم که بیشتر شبیه ویترین لباس عجیب و غریب هستند تا نمونه ای از جوانان واقعی در جامعه. چه درصد از جوانان ایرانی با آن ظاهر ، با آن نوع ، با آن سوراخ ها و با آن سبک صحبت در خیابان ها؟ چرا کسانی که بیشتر مصرف کننده سبک زندگی اینستاگرام هستند از نماینده روزانه مردم؟ حتی اگر آنها بخواهند تنوع نسلی را در نظر بگیرند ، سرانجام از سن پیرتر ، هشتاد و دو راضی بوده اند. بدون هیچ تنوع در نگرش ، طبقه اجتماعی یا چگونگی نگاه به زندگی و رابطه.
فقدان اخلاق و تعهد
نقاط ضعف برنامه “عشق ابدی” محدود به شکل و ساختار آن نیست. در عوض ، در قلب اعدام ، ما نیز نقض اصول اخلاقی و انسانی را مشاهده می کنیم. نه تنها قادر به پرداختن به مفاهیم عمیق در روابط انسانی است ، بلکه قادر به مشاهده اساسی ترین مرزهای اخلاقی نیست. در جو برنامه ، چیزی به نام “تعهد” تقریباً بی معنی است.
ممکن است در زبان گفته نشود ، اما وقتی شرکت کنندگان در مقابل دوربین و خنده آزادانه در مورد جایگزینی شریک صحبت می کنند ، چه پیامی به مخاطب منتقل می شود به جز اینکه رابطه انسان مانند یک انتخاب دستی است که هر لحظه قابل تغییر است؟ در پایان بخش دوم ، برخی از شرکت کنندگان در یک شوخی گفتند: “اگر من با این کار نبودم ، با این جمعیت دیگری بودم.” چنین جملاتی که از نظر ظاهری بی اهمیت به نظر می رسند ، در واقع پایه های تعهد ، احترام و مسئولیت را تضعیف می کنند. هنگامی که این نوع از سطحی و مصرف گرایانه در رسانه ها تکرار می شوند ، مخاطب به تدریج به یک الگوی تبدیل می شود. الگویی که در آن رابطه انسانی چیزی جز تجربه موقتی و جایگزین نیست.
حتی مکالماتی که در بین افراد اتفاق می افتد آنقدر سطحی است که بیشتر شبیه یک شوخی مسخره است تا یک گفتگوی جدی. در بسیاری از لحظات ، شرکت کنندگان جملات کاملی را که از مرزها پیروی نمی کنند ، کامل می کنند. به نظر می رسد که نه عزت شخص دیگر ، نه حضور دوربین و نه عزت مخاطب برای آنها مهم نیست. نتیجه ، فضایی است که در آن احترام یک شوخی است و کرامت انسانی قربانی جذابیت نمایشی است.
Sollow Salehi بدون واجد شرایط ، فقط برای جلب توجه
تا کنون ، ما بیشتر روی “عشق ابدی” تمرکز کرده ایم ، اما آیا واقعاً می توانند انتظار داشته باشند که وقتی خودش میزبان برنامه Swallow Salehi است ، آنها انسانی تر یا انسانی تر باشند؟ سوال اصلی این است: او دقیقاً صلاحیت فرهنگی ، علمی یا تخصصی را برای ایفای نقش در یکی از حساس ترین موضوعات زندگی ، یعنی انتخاب یک شریک عاطفی دارد؟ او نه روانشناس است و نه یک متخصص خانواده ، هیچ تجربه ای در آموزش یا سبک زندگی ندارد. تنها حمایت او حضور جسورانه در اینستاگرام و تاریخ بازی چند نقش فراموش شده در تلویزیون قبل از مهاجرت وی است.
انتخاب پرستو صالبی دقیقاً همان جایی است که ابتذال برنامه خود را نشان می دهد. مجری که وارد این موقعیت شد ، نه بر اساس تخصص ، تجربه یا اعتبار ، بلکه فقط بر اساس بحث و جدال و پیروان مجازی. هنگامی که شخصی که بیشتر به حاشیه رسانه ها شناخته شده است ، نقش یک الگوی اخلاقی و راهنمایی را در یکی از مهمترین تصمیمات زندگی جوانان بازی می کند ، نمی توان انتظار داشت که یک برنامه عمق ، جدی یا مسئولیت داشته باشد. حتی بدون ورود به جزئیات زندگی شخصی وی ، واضح است که چنین انتخابی باید در پایین ترین اولویت قرار داشته باشد.
این انتخاب سطحی نه تنها بخشی از خود مبتذل رسانه پنهان است ، بلکه حتی سطح انتخاب شرکت کنندگان را نیز توضیح می دهد. طبیعی است که شرکت کننده برنامه معیار موفقیت است ، شکرگذاری صدها صدها جادوگر ، بنابراین نمی توان انتظار داشت که چنین افرادی برای یک رابطه انسانی سالم باشند. حال ما باید ببینیم که چه کسی به عنوان دوستداران ابدی انتخاب می شود ، و برای عشق گریه می کند.