آخرین قسمت از سریال Tasian به کارگردانی تینا پاکراوان منتشر شد. این سریال داستان زندگی امیر و شرین در روزهای منتهی به انقلاب 1977 است.
در حقیقت ، این سریال یک داستان عاشقانه را در متن تاریخ مهم ایران به تصویر می کشد. تاسیان دومین اثر از ایران “روزی یک بار” تینا پاکراوان است که در آن بابک حمیدیان ، هاوتان شکیبا و پانتیا پاناحی این نقش را ایفا می کنند. در اینجا نگاهی به داستان ، حاشیه ها ، نمادها و انتقاد کوتاه از این سریال می پردازیم.
لبه های سریال Tasian
حاشیه این سریال قبل از پخش آغاز شد. قبل از نمایش ، ساترا تاسیان را به دلیل عدم تأیید تأیید تینا پاکراوان ، که سرانجام قسمت اول این سریال را پخش کرد ، ممنوع اعلام کرد.
بعد از بخش اول ، گروهی از سکانس های رقص ، که نشان دهنده الکل و حجاب زنان در تاسیان بود. آغاز قسمت دوم و دستگیری امیر توسط نیروهای امنیتی ، نام ساواک روی زبانها افتاد.
پس از عضویت امیر در سازمان و دستگیری و بازجویی وی از شیرین ، گروهی در رسانه ها و فضای مجازی اظهار داشتند که تینا پاکراوان در حال تمیز کردن چهره ساواک و از بین بردن گناهان ساواک است ، و برخی حتی این کارگردان را به عنوان عضو خانواده حسن پاکراوان معرفی کردند.
داستان به همین جا ختم نشد. در دنباله قسمت اول این سریال ، هنگامی که مریم و شیرین در مورد شبهای شعر گوته صحبت کردند ، الحمد به عنوان سخنران یکی از این شبها معرفی شد. در آن زمان بود که حاشیه جدیدی وجود داشت که تینا پاکراوان تاریخ تحریف کرد. از آنجا که زمان ساخت این سریال در سال 1976 است ، اما جلال آل احمد در سال 1348 درگذشت.
ساترا در گزارشی پس از لبه اعلام كرد كه تاسیان نتوانسته مجوزهای لازم را بدست آورد و مجدداً تنظیم شد. پس از این تشنج ، پلت فرم پخش پخش این سریال را در YouTube منتشر کرد. اما سرانجام این سریال با اصلاحات پخش شد. در قسمت های پایانی و داستان اخراج سعید از ساک ، هنوز در فضای مجازی بحث و گفتگوهایی وجود داشت که تاسیان توسط ساواک شسته می شود.
نمادها در سریال Tasian
نمادهای این سریال را می توان در پوستر اول مشاهده کرد.
Fish Little Black Fish: عنوان اولیه این سریال اقتباسی از کتاب “ماهی سیاه کوچک” صادر بهرانجی است و امیر نیز می تواند استعاره ای برای ماهی در نظر گرفته شود. امیر ، مانند ماهی سیاه کوچک ، اعتقادات خانواده را رها می کند و به زندگی مورد علاقه خود در دنیای فیلم و کتاب می رود. او همچنین همه کارها را برای دستیابی به شیرین انجام می دهد.
حتی اگر به هزینه صمیمی ترین دوستش پایان یابد. در همان زمان ، در یکی از اولین پوسترهای این سریال ، تصویری از ماهی های کوچک سیاه وجود دارد. ماهی سیاه که مردگان و سرنوشت نهایی امیر را نشان می دهد و هیچ ارتباطی با مرگ ندارد.
سرو: شیرین در کنار سرو درگذشت. درختی که نمادی از زندگی و جاودانگی است و از پدرش به عنوان هدیه تولد گرفته شد. اگر دنباله ابتدایی سری Tasian را به خاطر دارید ، سرو مانند جسد به حیاط آورده شد. هافیز رابطه با مرگ را با بیت زیر نشان می دهد:
تابوت ما را به بالای گرم داغ داغ سرو کنید
نقاشی: در نقاشی که شیرین برای امیر ، زاویه و سایه انگشتان امیر مانند اسلحه بود. اسلحه نمادی از همه کارهایی است که او برای دستیابی به عشق شیرین انجام داده است ، اما برعکس او همه چیز را نابود کرده است.
que: نام قسمت آخر این سریال ، پرواز قو بود که نمادی از عشق ماندگار در فرهنگ های مختلف است. از آنجا که قوها تا آخر عمر تنها با یک جفت می مانند و حتی پس از مرگ یکی از پرندگان ، آنها به سمت دیگر نمی روند. در شعر “مرگ قو” توسط مهدی حمیدی شیرازی ، قو می میرد و در آنجا متعلق به مرگ امیر و شیرین است.
چوا یک روز در آغوش دریا درگذشت.
تو در دریای من بودی ، در آغوش گرفت که این قدرتمند زیبا می میرد
همچنین عنوان نهایی این سریال ، با صدای Alireza Ghorbani ، Flight of the Swans نیز نامیده می شود که به مرگ امیر و شیرین اشاره دارد.
با یک بالش پر از رویاها چقدر فکر کردم پرواز قوها
خدا را دیدی ، شاید ما بخندیم.
انتقاد
با توجه به نام سریال و تیزرها ، اتفاقات باید اتفاق بیفتد تا مخاطب احساس واقعی کند. تینا پاکراوان در برنامه “اکنون” تاسیان به معنای: “غم و اندوه بزرگی است که انسان در غیاب عزیزترین خود تجربه می کند.”
درگذشت پدر مریم ، مرگ سعید و نادر ، واقعاً غم و اندوه این نام را منعکس نکرد و تینا پاکراوان با مرگ امیر و شیرین تماشاگران را رقم زد. یک مرگ قابل پیش بینی به نظر می رسد تینا پاکراوان سعی کرده است شخصیت ها را در قسمت های پایانی نشان دهد. جمشید نجاتی ، که همه چیز را از دست داده است و اکنون باید مرگ کودک را تجربه کند. مریم ، که پدر ، معشوقه و صمیمی ترین دوست خود را از دست داده است. با این حال ، به نظر می رسد که دقیق ترین برای Homa است ، یک خانه که همه غم و اندوه را می کشد و باید بیمار تمام خانواده باشد.
تاسیان شروع جذاب ، پر از رنگ های شاد و فانتزی با یک داستان عاشقانه داشت که به راحتی مخاطبان را به خود جلب می کرد ، اما این نمایش درخشان و برق بدون پشتیبانی ناپدید می شود. داستان به گسترش و شعار ادامه می یابد.
اشتراک ها در وسط داستان رها می شوند ، مانند نامه سعید و سرنوشت رجاب زاده ، که پس از دیگری باقی مانده اند. به نظر می رسد که نویسنده نخ های داستان را یکی یکی رها کرده است تا باعث مرگ شیرین و امیر شود. در عین حال ، این سریال به نامه Saws پاسخ نمی دهد ، زیرا هیچ دنباله ای در این سریال وجود ندارد که نشان دهنده درگیری درونی وی برای نوشتن نامه ای با این متن باشد.
در حقیقت ، مخاطب فداکاری از پیش آماده شده را مشاهده می کند ، بدون این که کشف کند که چرا سعید چنین نامه ای را با کینه ای علیه خانواده نوشت. با این حال ، طبق ویرایش ، نامه سعید می تواند خلاصه ای از همه وقایع فیلم تا تاسیان تلقی شود.
به نظر می رسد تینا پاکراوان با قرار دادن این صحنه به دنبال مرور داستان بوده است. در Tassian ، باباک حمیدیان و نازنین باتی بهترین بازی را انجام داده اند. همچنین ، بازی ریه ها رازی در نقش هوری ، هنگامی که او با جمشید در مقابل خانه صحبت می کند ، فریاد می زد: “چرا باید از ایران بروم ، اینجا” را می توان یکی از بهترین بازی ها و سکانس های این سریال دانست. پانته همچنین نقش زنی را بازی می کند که سنگ همه است. با این حال ، نقش هوتان شکیبا در نقش امیر می تواند به عنوان یک ضرر این سری در نظر گرفته شود.
در نهایت ، این سریال یک تلاش بلندپروازانه برای ادغام عشق و وقایع تاریخی دهه 50 با طراحی صحنه دقیق و بازیگران توانمند در پشت ظاهر آراسته است ، روایتی گسسته در داستان. با این حال ، سریال Tasian فقط یک روایت خانوادگی و بدون نگاه انتقادی از اصول و تکنیک های فیلم سازی نبود. در عوض ، این یک تصویر نمادین و چند لایه از فروپاشی روانشناختی و اخلاقی جامعه است. این سریال آینه ای بود که مخاطبان را به مرگ تدریجی مردم در جامعه سوق می دهد.