با فعال سازی مکانیسم “ماشه” ، بسیاری از رسانه های غربی سعی کرده اند آن را به عنوان نقطه عطف فشار به ایران معرفی کنند. اما سوال اصلی این است: آیا اصل مکانیسم ماشه خطرناک تر است یا تأثیر روانی آن؟
از دیدگاه حقوقی و سیاسی ، فعال سازی مکانیسم ماشه می تواند در عمل عواقب داشته باشد. اما آنچه می تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد ، تأثیر روانی این عمل است. فضایی که می تواند بر بازار و افکار عمومی تأثیر بگذارد. به عبارت دیگر ، رسانه ها تأثیر بسیار شدیدتری نسبت به “قدرت ذهنی” ماشه ای دارند که می تواند عملکرد اصلی در بازار و افکار عمومی را بازی کند.
به عبارت دیگر ، “قدرت ذهنی ماشه” بیشتر در ذهن تیراندازی می شود و رسانه های بین المللی دقیقاً روی این نکته متمرکز شده اند: القاء ترس ، بی ثباتی و نگرانی.
از این منظر ، مدیریت روایت از اصل این رویداد مهمتر است. اگر برخی از فعالان رسانه ای و رسانه ای بتوانند این اثر روانی را خنثی کنند ، تأثیر ماشه به مراتب کمتر از آنچه دیپلماسی غربی در نظر گرفته است ، خواهد بود. بنابراین ، باید یک استراتژی رسانه ای هوشمندانه و چند بعدی دنبال شود.
ارائه یک روایت بین المللی
مکانیسم ماشه به همان اندازه قانونی نیست ، بلکه به عنوان “وسیله سیاسی -حقوقی” است و می تواند “بی اعتبار کردن حقوق بین الملل” را توضیح دهد.
ساخت یک روایت جایگزین با تبدیل روایت “انزوا ایران” به “انزوا حقوق بین الملل توسط غرب” و تولید مثل مواضع چین ، روسیه و حتی کشورهای مستقل که عمل غربی را غیرقانونی می دانند می تواند آغاز یک اقدام جدید در چنین شرایطی باشد. نباید فراموش کرد که در چنین شرایطی ، تولید محتوای چند منظوره برای شکستن انحصار روایت غربی مهم است.
گفتگو با افکار عمومی
مدیریت بار روانشناختی که رسانه های بین المللی برنامه ریزی کرده اند ، گامی استراتژیک است و برای جلوگیری از التهاب اقتصادی و سیاسی لازم است. مقامات باید با فعالان عمومی و رسانه ای صحبت کنند و رسانه ها باید در این بار روانی نقش داشته باشند.
غفلت از ظرفیت روزنامه نگاران و تحلیلگران یک اشتباه بزرگ است و مهمترین تأثیر را برای تقویت روایت “عمل غیرقانونی” و عدم موفقیت در اثر روانی آن خواهد داشت. تمرکز روی پیام های طعنه آمیز و طنز ، به ویژه در رسانه های اجتماعی ، تأثیر جدی خواهد داشت.
نقش بی نظیر فعالان رسانه ای
در بحران های سیاسی جنگ ، روایات در رسانه های اجتماعی شکل می گیرد و فعالان رسانه ای از جمله خبرنگاران ، تحلیلگران و ارقام می توانند نقش مهمی در آن داشته باشند.
ساده کردن مفاهیم حقوقی برای افکار عمومی و تولید محتوا برای نشان دادن تناقضات به منظور انتقال پیام به مخاطبان داخلی و خارجی یکی از مواردی است که نباید دست کم گرفت.
همچنین ، روایت جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی یا نمونه ای از اقتدار نمونه در شرایط مشابه ، “ترس رسانه ای” را که رسانه های بین المللی سرمایه گذاری کرده اند ، شکست می دهند.
عبور از وضعیتی که تئوری اروپایی امروز با هماهنگی ایالات متحده برای ایران دارد ، نیاز به استراتژی رسانه ای و مشارکت در رسانه ها دارد که در صورت انجام با امید و امید نتایج مؤثر خواهد داشت.