بهفر در مورد شیوه کار خود به عنوان محقق و شهنوام گفت: “تصحیح مهم شهنوام باید در مورد نوسازی و تمرکز انجام شود.”
به همین دلیل من سالها در جامعه بوده ام و هیچ مصاحبه ای نداشته ام. این پشتوانه این است. با این حال ، پیشنهاد شما برای خواندن بخش هایی از شهنومه و روایت آن در جمع بسیار ارزشمند است. اساساً هدف اصلی من این است ؛ “برای خواندن و گفتن به شهنامه برای به دست آوردن عمق و بعد بیشتر برای مخاطب.”
پیشفر سپس به تأثیر داستان نوشیدن دیرهنگام در ذهن ایرانی اشاره کرد و گفت: “این موضوع نه تنها در شهنومه بلکه در شعر معاصر نیز منعکس شده است. شهری در شعری معروف به استاد موز می گوید:
شما پس از مرگ سوهراب آمدید …
بیت دیگر این شعر هر بار قلب من را تکان می دهد:
آسمان از شور و شوق پریشان است / من از اینکه چرا جهان است تعجب نمی کنم.
“خواندن موز از این شعر غم و اندوه مرگ سوهراب را دو برابر می کند.”
وی سپس به افسانه های پیرامون زندگی فردوسی خطاب کرد و اظهار داشت: “کنت” “ابولقازیم” واضح است ، اما دیدگاه های مختلفی در مورد نام مستعار “فردوویس” وجود دارد. برخی آن را از نام این مکان می نامند ، اما افسانه معروف می گوید که سلطان محمود وقتی او صدای شعر خود را شنید ، گفت: “با این روایت ها ، فریدوویس ، لذت ما ، او. زبان شهن نام. “
“افسانه های زیادی در مورد فردووی وجود دارد ؛ از تولد پدرش و رویای خوابیدن علی. در یکی از این روایات ، فردووی ، یک فردووی جوان ، از پریشانی سرزمین خود رنج می برد و آرزو می کند کور شود تا جهان را ببیند. بنده Ahlul -Bayt “، پاسخی برای کسانی است که بعداً او را به خیانت متهم کردند.”
بهفر گفت: “اسطوره ها عملکردی فراتر از خیال دارند.” وقتی اطلاعات تاریخی کافی در دسترس نباشد ، افسانه به عنوان یک تفسیر عمل می کند. درست همانطور که فردووی با نوشتن شهنومه به اسطوره ها درگذشت. “در واقع اسطوره ها تلاشی برای درک شخصیت در ابهام هستند.”
مهری بهفر در مصاحبه ای درباره مکانیسم شکل گیری افسانه ها گفت: “هر افسانه مبتنی بر یک بذر کوچک از واقعیت است.” این دانه مانند گلوله ای است که از بالای کوه حرکت می کند. در راه پایین ، لایه های جدید اضافه می شوند. هر نسلی چیزی را اضافه می کند ، آن را تقویت و تأیید می کند و در نهایت کاملاً و منسجم می شود. این فرآیند اجماع بین رشته ای را ایجاد می کند و اسطوره را به یک روایت پذیرفته شده تبدیل می کند. “دقیقاً همانطور که پادشاهان از طریق اسطوره ها در تاریخ بازآفرینی شده اند ، برای فردووی اتفاق افتاده است.”
“ما همه چیز را در مورد زندگی فردووی نمی دانیم ؛ اسناد اندک است و جزئیات بسیاری در ابهام است. جامعه افسانه ای برای پر کردن این خلاء است. این اسطوره ها فقط خیالی نیستند بلکه نوعی تفسیر تاریخی هستند ؛ تلاش برای درک شاعر و کارهای عالی او.” جامعه همچنین می خواهد برای کارهای بزرگ فردویسی پیش ببرد و می خواهد آن را درک کند. “
بهفر گفت: “در دادگاه سلطان محمود ، بسیاری از شاعران مانند عنصری بودند که شاه می گفت.” امروز نه شعرهای آنها در قلب مردم باقی نمانده است. در مقابل ، فردووی با شهنوه در قلب مردم زنده مانده است. تا آنجا که جامعه اسطوره می کرد و هر روز او را بزرگتر می کرد. این تفاوت از موقعیت محبوب او ناشی می شود. “
بهفار در مورد شوخی های منتسب به فردووی توضیح داد: “بیت های بسیار تیز علیه سلطان محمود وجود دارد که به سبک فردوویس نیست. این اشعار دارای زبان عامیانه بیشتری هستند ، و ما همان روند افسانه را می بینیم که ابراز خشم سلطان برای فردووسسی به شکل شعر می گوید. در کوچه و بازار بلند شد.
محقق سپس به هویت ملی در شهنام پرداخت و اظهار داشت: “ژورا شاهنام در یک کلام خلاصه می شود: ایران. بسیاری از شخصیت ها می آیند و می روند ، می جنگند یا قربانی می شوند ، اما همه چیز در خدمت ایران است. ایران بیش از 5 بار در شهنومه تکرار شده است. “
در پایان ، بهفر بخشی از روایت فردووی را به یاد آورد: “وقتی دقیق کشته شد و اثر ملی حماسه ناتمام ماند ، فردووی قلب خود را ناامید کرد و به خود فکر کرد که این زمان را بگیرد. کار او در قلب قلب او را تشویق کرد و او را با دیدن آن ، درگذشت.