منابع انسانی؛ پاشنه آشیل وزارت صمت

امیر حسن کاکایی; بازار: همانطور که می دانیم چند سالی است که کشور با رشد منفی و استهلاک زیرساخت های صنعتی و تجاری مواجه بوده است. یک مثال اخیر کمبود شدید برق و البته ادامه کمبود گاز است. سال آینده کمبود سوخت گازوئیل نیز به این دسته از کمبودها اضافه می شود. البته عدم تعادل در زنجیره ارزش در صنایع مختلف و کاهش شدید سودآوری در انتهای زنجیره تولید و افزایش خام فروشی یکی دیگر از معیارهای کاهش رقابت پذیری صنایع کشور است. اما چرا؟ چگونه می توان این روند نزولی را معکوس کرد و به رشد پایدار هشت درصدی صنعت و اقتصاد دست یافت؟ ابتدا اجازه دهید به طور خلاصه در مورد دلیل این وضعیت توضیح دهم. تحریم ها قطعا یکی از مهم ترین عوامل رشد منفی یک دهه اخیر است.

فقدان ارتباطات موثر جهانی و به ویژه ارتباطات مالی شفاف مهمترین عاملی است که روند دهه هشتاد را معکوس کرد. اما روند مهم تری در این میان وجود داشت که می توانست اثرات تحریم ها را به حداقل برساند و حتی گاهی باعث رشد کشور شود و آن سیاست های داخلی در زمینه سرمایه گذاری در آموزش، توسعه، فناوری، صنعت و تجارت بود که توسط رهبر انقلاب فرزانه. در این سال ها بارها به این موضوع اشاره شده است. متأسفانه از دهه 1980 در بسیاری از وزارتخانه ها با افت اساسی در توانایی حکمرانی مواجه بوده ایم که در دهه 90 نمایان شد. جدای از همه مسائل سیاسی که البته خیلی مهم بود، مخصوصاً بحث جناح بندی و خود و غیرتشخصی سازی ارکان قدرت، خیلی زیر پوست اتفاق بدی افتاد. کاهش شدید درآمد دولت و اختلال در ساختارهای بوروکراسی به بهانه اصلاحات اداری ایجاد شد.

در دهه 1980، این تصور که کشور دارای یک سیستم بوروکراتیک قدیمی و ناکارآمد است، حاکم بود و برنامه های مختلفی برای ادغام و اصلاحات اداری وجود داشت که در رأس آنها ادغام وزارتخانه ها و کاهش حقوق کارمندان بود. . اگرچه برخی از ادغام ها بسیار مفید به نظر می رسد و بر اساس الگوهای جهانی رخ داده است، مانند ادغام وزارت صنعت و تجارت و ایجاد وزارت حریم خصوصی در سال 2010. اما در عمل، ادغام فقط سطحی بود. وزارت صمت نمونه خوبی از ادغام ناموفق و برنامه ریزی نشده است. به جای اینکه در آن زمان بیایند و چهار مشاور حرفه ای در سطح ملی و بین المللی بیاورند و یک برنامه مدیریت تحول سازمانی کامل را اجرا کنند و کل سیستم حاکمیتی صنعت، معدن و تجارت را یکپارچه و هم افزایی کنند، فقط سازمان های موجود را کنار هم قرار دادند و به طور کامل آنها را کنار هم گذاشتند. جزایر خودمختار تحت لوای یک وزارت ایجاد شد که اتفاقا خیلی سرسختانه بود و همه می خواستند نشان دهند که مهمتر از جزیره بغلی هستند.

همچنین مسائلی مانند خصوصی سازی در دهه هشتاد بسیاری از سازمان ها را ناکارآمد کرد. نمونه بسیار مهمی که من شخصاً در بیست سال گذشته در حال تخریب آن بوده ام، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران به عنوان محرک اصلی توسعه در دهه چهل و یک الگوی موفق جهانی برای توسعه بود که امروز تبدیل شدن به یک سازمان بسیار ناکارآمد. جدا از این، دهه 80 مصادف با افزایش ناگهانی درآمد نفت، کارآمدی دولت رفاه و ظهور سیاست های پوپولیستی بود. نتیجه آن ایجاد کارخانه ها و افزایش شدید و بیش از حد کارمندان و کارگران در سازمان ها و شرکت های دولتی، شبه دولتی و حتی خصوصی بود. نتیجه کاهش واقعی بهره وری سیستم های حاکمیتی و البته بنگاه های دولتی و شبه دولتی در این دهه بود. بنابراین با شروع تحریم‌های بی‌سابقه آمریکا در دهه نود و البته کاهش همزمان قیمت نفت در جهان، این ناکارآمدی در ظاهر خود را نشان داد و مشخص شد که بسیاری از این سازمان‌ها و نهادها از هر نظر ناکارآمد هستند. به ویژه از منظر منابع انسانی. بنابراین طبیعتا یکی از راهکارهایی که در دهه نود همواره در مقابل قانونگذاران و سیاستگذاران قرار داشت، کنترل حقوق شرکت ها و سازمان های دولتی بوده و هست. نتیجه این سیاست ها کاهش شدید تمایل نخبگان به کارهای اداری و خروج نخبگان از دولت و حتی از کشور بود. اما در همان زمان یک اتفاق مهم دیگر در دهه نود رخ داد. بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی افراد زیادی اخراج شدند و جوانان انقلابی پای کار آمدند. به طوری که ما حتی یک وزیر 28 ساله داشتیم، اکثر وزرای مهم ما در دهه اول زیر 40 سال بودند. البته این افراد کم کم قوی و با تجربه شدند. از این رو در دولت های مختلف در وزارتخانه های مختلف به خدمت ادامه دادند. نتیجه این شد که در دهه نود، سن کابینه به بالاترین حد خود رسید. اگر کارها به طور طبیعی پیش می رفت، در دهه 90 جانشین پروری رونق می گرفت و معاونان وزیر، مدیران کل و زیرمجموعه های آنها توسط رده های بالاتر آموزش می دیدند و به تدریج جایگزین بالاترها می شدند. اما در این دو دهه بحث های جناح های بازی عمیق تر شد و همزمان با بحران های ناشی از تحریم ها، نیاز به بکارگیری افراد کاملا مجرب باعث شد که کمترین توجه به موضوع جانشینی شود. همزمان با کاهش درآمدها، تمایل نخبگان به ماندن در پست‌های پایین‌تر اداری کاهش یافت و نتیجه این شد که امروز با کمبود شدید افراد کارآمد و به‌ویژه با تجربه برای سطوح معاونت وزیر و مدیرکل در سطح کشور مواجه هستیم. دهه اول قرن 15. .

باید توجه داشت که کمبود کارشناسان در وزارتخانه ها به ویژه وزارت امنیت احساس می شود و هیچکس نمی تواند آن را کتمان کند. امروزه با مسائل پیچیده ای مواجه هستیم و به دلیل کمبود شدید نیروی انسانی کارآمد، دنیای سیاست صنعتی با مشکلات راهبردی فراوانی مواجه است. حل این مسائل مستلزم بکارگیری افراد توانمند در پست های مهم است. به عنوان نمونه مهم، صنعت خودرو را می بینیم که چگونه در دام افول افتاده و به دست بیگانگان افتاده است و با سرعت بالایی در حال سقوط است. به گونه ای که مسئولان نظام دست به دست هم داده اند و راه حل اساسی را واردات گسترده خودرو می دانند. در چنین شرایطی وزیر محترم نیازمند یک تیم قوی برای اصلاح سیاست های وزارتخانه و حتی سیاست های دولت و حاکمیت دولت در این صنعت است.

اساساً می توان ادعا کرد که سیستم نظارتی در این صنعت پیچیده تر از سایر صنایع است و در حال حاضر آشفته تر شده است. در عین حال، تغییراتی در جهان به وجود آمده است که حتی اگر در موقعیت قدیم خود قوی بودیم، باز هم در چنین زمانی نیاز به تغییر اساسی داشتیم. حالا چه اتفاقی می افتد که نتیجه حداقل یک دهه غفلت را در تغییرات استراتژیک می بینیم. این وزارتخانه در حوزه های مختلف و به ویژه دو سمت اساسی مرتبط با صنعت خودرو، یعنی معاون جدید صنایع ماشین آلات و تجهیزات و رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، پاشنه آشیل، نیاز مبرمی دارد. وزیر و وزارت این انتخاب است. این دو سمت افراد با تجربه به ویژه در حوزه سیاست گذاری و ستادی را می طلبد که دانش کافی از تصدی و صف داشته باشند و این افراد نیز باید بسیار شجاع باشند. زیرا تغییرات مورد نیاز در این بخش از صنعت و تجارت مستلزم جراحی های بزرگ و خطرناکی است که به ویژه سران ذی نفع که از شرایط نابسامان نظارتی کنونی حداکثر استفاده را می برند، در مقابل آن بایستند و تا جایی که بتوانند جلوی آن را بگیرند. . راه اندازی خواهد شد همانطور که در دهه گذشته انجام دادند و صنعت و بازار را به امروز رساندند. اما مشکل به همین جا ختم نمی شود. با توجه به کمبود شدید افراد کارآمد، سالم، متعهد، مجرب و شجاع در این زمینه ها، متاسفانه نام افرادی که به دلیل فساد اداری برکنار شده اند به گوش می رسد.

در عین حال افرادی که به دلایل جناحی در ادوار مختلف کوچ کرده اند و توانایی های بسیار بالا و نادری کسب کرده اند توسط همین جریان های فاسد در حال نابودی هستند. این بدترین وضعیت ممکن برای وزیر محترم و رئیس جمهور است. یعنی افرادی که واقعاً شایستگی دارند، در چنین شرایطی که باید با انگیزه و تمرکز سر کار بیایند، مدام نگران از بین رفتن شخصیت و گلدوزی خود هستند. در حالی که قرار نیست در عین حال حقوق خوبی بگیرند و روزهای آرامی را پیش رو نداشته باشند. برعکس؛ افراد فاسدی که توسط گروه‌های رانتی فرستاده می‌شوند، انگیزه‌های قوی دارند و کاملاً مورد حمایت قرار می‌گیرند. خوشحالم که جای وزیر و رئیس جمهور نیستم که در چنین آزمون سختی که در انتخاب افراد جلوتر است شرکت کنم. اما به وزیر محترم توصیه می کنم فریب رسانه ها و جریان ها را نخورند و فقط به بررسی دقیق سوابق مردم و تطبیق توانایی های آنها با نیازهای امروزی بپردازند. مراقب باشید با نام هایی مانند دکتر و مهندس حواس شما پرت نشود. به ویژه باید مراقب برچسب های سیاسی باشد و اطلاعات را به طور دقیق دسته بندی کند و انتخاب کند. قبل از پایان این متن طولانی، باید یادآوری کنم که صنعت خودرو در بیست سال گذشته با انواع دروغ ها و فریب ها دست به گریبان بوده است. نه موفقیت ها به طور مطلق ناشی از عملکرد یک فرد است و نه شکست. تحلیل روندها و شرایط محیطی و زیرساختی و مقررات برای هر فرد در هر موقعیتی می تواند برای شناسایی صحیح افراد شایسته تا حدودی مورد استفاده قرار گیرد. با این تفاسیر با توجه به تجربه سیصالح تعداد افراد احتمالی به انگشتان یک دست نمی رسد. خداوند آنها را در این راه سخت همراهی کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *