فارن افرز در مقاله ای گفت: “در بهترین حالت ، حمله ایالات متحده به سه تسهیلات هسته ای Natanz ، Fordow و Isfahan ممکن است برنامه هسته ای ایران را حدود دو تا شش ماه به تأخیر بیندازد ، و سایر ارزیابی های اطلاعاتی ایالات متحده نشان می دهد که تأخیر در این حملات ممکن است فقط چند ماه برای تبدیل این وقفه تاکتیک باشد.”
مجله علمی فارن افرز شورای روابط خارجی ایالات متحده ، روز دوشنبه ، 23 ژوئیه 1404 ، در یادداشتی توسط دیوید مینین آلیسون ، مدرس دانشگاه ییل و محقق پروژه مطالعات امنیتی هسته ای دانشگاه ، تأثیر حمله ایالات متحده -اسرائیلی به تأسیسات هسته ای ایرانی را بررسی کرد و فعالیت های هسته ای هسته ای آن را ذکر کرد.
در این مقاله با عنوان “چرا استفاده از نیرو نمی تواند از انتشار هسته ای جلوگیری کند” ، Farin Afrz اظهار داشت: برای سومین بار در چهار دهه گذشته ، مبارزان سعی کرده اند یک برنامه هسته ای را در خاورمیانه بمباران کنند. آخرین تلاش با حملات هوایی اسرائیل در ایران در تاریخ 6 ژوئن آغاز شد. پس از آن ، در ساعات اولیه 6 ژوئن ، هفت بمب افکن نیروی هوایی ایالات متحده ، 5000 پوند بمب از پیشرفت عالی
(عظیم Ordnance Penettor) در دوام ترین مکان های هسته ای ایران منتشر شد. اهداف اصلی ایالات متحده ، امکانات غنی سازی عمق ، فوردو و نلاتز و همچنین یک مرکز فناوری هسته ای در اصفهان بود.
آمریکا باید از دیپلماسی برای تبدیل وقفه ناشی از حملات به دستاوردهای استراتژیک استفاده کند
بخشی از این مقاله ، فرنت افرز اظهار داشت: در بهترین حالت ، عملیات “چکش نیمه شب” (حمله ایالات متحده به سه تأسیسات هسته ای Natanz ، Fordow و Isfahan) ممکن است برنامه هسته ای ایران را حدود دو تا شش ماه به تأخیر بیندازد. براساس گزارشی که در تاریخ 6 ژوئیه توسط وال استریت ژورنال منتشر شده است ، پنتاگون حداکثر یک تا دو سال عقب ماندگی تخمین زده است ، اما سایر ارزیابی های اطلاعاتی ایالات متحده نشان می دهد که تأخیر ناشی از این حملات ممکن است تنها چند ماه باشد ، با توجه به توانایی ایران در بازیابی مواد. وقفه به عنوان یک پیروزی استراتژیک یک اشتباه اساسی خواهد بود. در پاسخ به این حملات ، تهران تأسیسات هسته ای عمیق تر ، پراکنده تر و شدیدتر ایجاد می کند و کارآیی حملات آینده را کاهش می دهد.
واشنگتن باید از این فرصت کوتاه برای دنبال کردن یک مسیر دیپلماتیک برای تبدیل این تجزیه تاکتیکی به یک دستاورد استراتژیک استفاده کند. چنین توافق نامه ای از بسیاری جهات می تواند باشد ، از جمله الزام ایران برای بازگرداندن تعهدات قبلی خود در مورد ممنوعیت سلاح های هسته ای و دسترسی فوری و اقتدار به بازرسی به آژانس بین المللی انرژی اتمی در اماکن هسته ای و بلند کردن تحریم ها و تعهد به کشورهای حوزه خلیج فارس.
آلیسون ، نویسنده مقاله گفت: “مشکل این است که مذاکره کنندگان اکنون با یک ایرانی روبرو هستند که مورد هدف دو ارتش قرار دارد و ممکن است هرگونه آشتی را برای حملات آینده نامعتبر کند.” تجربه نشان می دهد که یک کشور در حال گسترش که با حملات زنده مانده زنده مانده است ، زیرساخت های خود را مقاوم تر می کند و با محرمانه بودن بیشتر و اراده سیاسی قوی به کار خود باز می گردد. بمب ها می توانند زمان بخرند. اما فقط دیپلماسی می تواند امنیت پایدار را به همراه آورد.
این واقعیت بسیار مطمئن تر از ادعای ترامپ است
واشنگتن این عملیات را با نام “چکش نیمه شب” اعلام کرد ، موفقیت چشمگیری. رئیس جمهور دونالد ترامپ گفت که این امکانات “کاملاً و کاملاً نابود شده است”. اما واقعیت بسیار زشت تر است. آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) ، آژانس بین دولتی که مسئول ارزیابی پایبندی به پیمان توسعه هسته ای هسته ای است ، از نزدیک شدن به شعاع حدود 2 مایل ممنوع بود و نتوانست میزان خسارت های فردو و سالن های زیرزمینی را بررسی کند. وزارت دفاع آمریكا بعداً ادعاهای تخریب ترامپ را تعدیل كرد و اعتراف كرد كه وی از محل ذخایر اورانیوم غنی از سطح سلاح های ایران بی خبر است.
آلیسون می گوید: در حقیقت ، شواهد محکمی وجود داشت که نشان می دهد قبل از برخورد بمب های ایالات متحده ، تهران مواد هسته ای و همچنین مجتمع های پیشرفته سانتریفیوژ را که برای غنی سازی اورانیوم از سایت های هدفمند استفاده می شد ، تخلیه کرده بود. تصاویر ماهواره ای تجاری فعالیت قابل توجه کامیون ها را در سایت فوردو در روزهای منتهی به حمله 6 ژوئن نشان داد. براساس اطلاعات ارائه شده توسط مقامات نظارتی ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی ، پس از بمباران ، هیچ افزایش قابل اندازه گیری در سطح تابش در مناطق اطراف تأسیسات هدف ثبت نشده است ، نشان می دهد که این حملات ممکن است نتوانسته اند ذخایر اورانیوم را از بین ببرند. در حقیقت ، احتمالاً ایران هنوز هم قبل از حمله اورانیوم غنی از غنی از غنی از غنی از غنی ، هنوز هم دارای ذخایر زیاد است ، که برخی تخمین ها می گویند برای ساخت حداکثر ده بمب هسته ای کافی است.
تاریخ نشان می دهد که تخریب زیرساخت ها ممکن است توانایی های یک کشور هسته ای در حال ظهور را کاهش دهد ، اما گرایش های کشور برای دسترسی به سلاح های هسته ای را تشدید می کند.
اما حتی اگر این اعتصابات هوایی واقعاً خسارت سنگینی به مکانهای هسته ای ایران وارد کرده باشد ، تاریخ نشان می دهد که از بین بردن زیرساخت های سطحی به ندرت امنیت پایدار را ایجاد می کند. چنین حملاتی ممکن است توانایی های یک کشور در حال ظهور هسته ای را کاهش دهد ، اما همچنین تمایل آن به سلاح های هسته ای را تشدید می کند. در مورد ایران ، دولت ترامپ ، مانند اسرائیل ، قبلاً در “بمب های هوشمند” به دام افتاده است. اعتماد به نفس کاذب به قدرت سلاح های دقیق برای متوقف کردن جهش هسته ای یا حتی تحریک فروپاشی رژیم.
واقعیت این است که واقعیت این است که عملیات چکش نیمه شب فقط دولت ترامپ را خریداری کرد. وقتی صحبت از مذاکره می شود تا یک راه حل استراتژیک طولانی مدت برای هسته ای ایران پیدا کنید. راه حلی که این دولت به اشتباه تصور کرده است قبلاً به دست آورده است.
اعتصابات نظامی متعارف علیه همه برنامه های هسته ای ، به جز ابتدایی ، به ندرت به اهداف بلند مدت خود می رسند.
در بخش دیگری از این مقاله ، فارن افرز اظهار داشت: “حملات مستقیم نظامی به برنامه های هسته ای با هدف از بین بردن توانایی یک کشور در ساخت سلاح های هسته ای انجام می شود. مجموعه ای که به زودی به عنوان “نتایج اتمی معکوس” منتشر می شود: هنگامی که سیاست های هسته ای شکست “، تایلر جان بن و من نشان داده ایم که حملات نظامی معمولی علیه تمام برنامه های هسته ای به ندرت به اهداف بلند مدت خود رسیده است ، که همه موارد ضد تهاجمی را مورد بررسی قرار داده است ، اما یک الگوی ثابت نشان می دهد: اگرچه بمب گذاری یک برنامه هسته ای به طور فیزیکی کاهش می یابد. سلاح های هسته ای برای بقا بسیار مهم هستند.
نویسنده این مقاله با تأکید بر اینکه Rocketo Al -Kabbar یک استثنا است ، می افزاید: هواداران حملات متعارف علیه برنامه های هسته ای به راکتور “سوریه آلکابار” اسرائیل در سال 6 اشاره می کنند. این حمله ظاهراً موفقیت آمیز بود. آلکبر ، یک راکتور تولید مخفی پلوتونیوم مبتنی بر طراحی کره شمالی ، قبل از عملیاتی نابود شد و سوریه هرگز تلاش های خود را برای دستیابی به سلاح های هسته ای از سر گرفت. اما “آل کابار یک استثنا است.”
برنامه هسته ای سوریه بومی نبود و به همین دلیل نابود شد
Farren Afrz در ادامه می گوید: موفقیت این عمل به عواملی بستگی داشت که احتمالاً تکرار نشده بودند. این راکتور کاملاً وارد شد و سوریه هیچ تخصص بومی برای تولید مثل تولید مثل مستقل خود نداشت ، بنابراین برنامه هسته ای آن به شدت به کمک های خارجی وابسته بود. این وابستگی به توانایی سوریه در احیای برنامه به شدت محدود شد. پس از این حمله ، نظارت بین المللی افزایش یافت و رهبران سوریه نتوانستند قطعات حیاتی را در داخل کشور تولید یا بازسازی کنند. علاوه بر این ، سوریه در آستانه جنگ داخلی فاجعه بار بود. این سایت بعداً توسط داعش اشغال شد. سرانجام ، حمله به آل کابر بیشتر فشار نهایی به برنامه ای بود که در آستانه فروپاشی بود تا یک ضربه سرنوشت ساز.
حمله به اوسیراک نه تنها برنامه هسته ای عراق را متوقف کرد ، بلکه آن را به دور از نظارت بین المللی به زیرزمین برد و صدام را ترغیب کرد تا منابع بیشتری را برای غنی سازی اورانیوم خرج کند.
در این مقاله ، پرونده عراق داستانی هشدار دهنده تر را ارائه می دهد. اعتصاب هوایی اسرائیل در راکتور عراق اوسیراک در ابتدا به عنوان پیروزی در اقدامات پیشگیرانه مورد ستایش قرار گرفت. اما یک بررسی دقیق تر نشان می دهد که این حمله احتمالاً نتیجه مخالف داشته است. اگرچه او راکتور را نابود کرد ، صدام حسین رهبر عراق را متقاعد کرد که به یک عامل بازدارنده هسته ای احتیاج دارد. این حمله نه تنها برنامه هسته ای عراق را متوقف کرد ، بلکه آن را به زیرزمین به دور از نظارت بین المللی و صدام تشویق کرد تا منابع بیشتری را برای غنی سازی اورانیوم خرج کند. تا سال 3 ، عراق به طرز خطرناکی به ساخت یک بمب هسته ای نزدیک شد.
فارن افرز گفت: آنچه سرانجام برنامه صدام را از بین برد ، حمله هدفمند نبود ، بلکه کنترل های بوروکراتیک و قانونی تحمیل شده پس از خلیج فارس ، یعنی تحریم های جامع سازمان ملل و بازرسی های سخت آن که نظارت بر تخریب سلاح های عراق را بر عهده داشت. حملات موشکی بعدی ایالات متحده به سایتهایی مانند الزافارانییه عمدتاً چشمگیر بود. بازرسان سازمان ملل تأیید کردند که این سایت ها بسته شده اند. پیام واضح است: بازرسی ها و تحریم ها ، نه بمب ، کلید خلع سلاح عراق بود
حمله بعدی ایالات متحده به عراق در سال 6 ، بر اساس یک برنامه ادعایی سلاح سلاح ، نمونه ای قدرتمند برای ایران و کره شمالی فراهم کرد تا دریابند که فقدان بازدارندگی هسته ای چیست. پیونگ یانگ صریحاً سرنوشت صدام را هنگام تسریع در برنامه هسته ای خود ذکر کرد. برنامه ای که سرانجام به اولین آزمایش سلاح هسته ای کشور در سال 2 منجر شد.
ایران مدتهاست که حملات را آغاز می کند که نتوانسته است برنامه هسته ای خود را مختل کند.
در قسمت آخر این مقاله آمده است: ایران مدتهاست که راه اندازی شده است که نتوانسته است برنامه هسته ای را مختل کند. این حملات شامل حمله سایبری استاکسنت به امکانات Natanz (یک عملیات مشترک ایالات متحده -اسرائیلی است که در سالهای 1 و 2 حدود 1000 سانتریفیوژ را غیرفعال کرده است). در پاسخ به هر حمله ، ایران زیرساخت های فیزیکی خود را مقاوم تر کرده است. از جمله ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته تر و انتقال امکانات کلیدی مانند فوردو به اعماق زمین. برخی از مزایای ایران فراتر از دسترس اعتصابات هوایی است ، از جمله تسلط چرخه سوخت هسته ای که سوریه برنامه بسیار محدود تری داشت.
فارین افرز خاطرنشان کرد: مهمتر از همه ، تلاش برای حمله به برنامه هسته ای ایران ، عزم تهران و اعتقاد رهبران این کشور را تقویت کرده است که داشتن یک بازدارنده هسته ای برای جلوگیری از تهدید دشمنان-به ویژه اسرائیل و ایالات متحده ضروری است. مقامات ارشد ایرانی آخرین حمله ایالات متحده را به عنوان “نقض وحشیانه” از قوانین بین المللی توصیف کرده اند و علناً از عقب نشینی “NPT” منع سلاح های هسته ای NTT (NPT “، حرکتی که به پایان می رسد نظارت آژانس انرژی اتمی بین المللی بر روی برنامه هسته ای ایران و حتی همچنان قانونی است ، صحبت کرده اند.
حملات به تأسیسات هسته ای این دیدگاه را در ایران تقویت می کند ، که آشتی آسیب پذیری دارد.
آلیسون ، نویسنده مقاله گفت: “از نظر سیاسی ، این حملات دیدگاه ها را در ایران تقویت می کند ، که در برابر آشتی آسیب پذیر است.” تهران معتقد است که حضور بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای در اماکن هسته ای حملات آینده را آسان تر می کند زیرا مکان های حساس تحت نظارت نظارت بین المللی دشمنان.
قرار می دهد
گفته می شود که تلاش های ضد بروز علیه تهران فراتر از مرزهای ایران است. اگر ایران پیمان هسته ای (NPT) را ترک کند ، تغییر منطقه ای به گسترش هسته ای تقریباً اجتناب ناپذیر خواهد بود. عربستان سعودی و امارات متحده عربی ، که مدت ها به دنبال جاه طلبی های هسته ای بودند ، تقریباً برنامه های خود را تسریع می کنند و بدین ترتیب جبهه های جدید در رقابت هسته ای خاورمیانه باز می شوند. به همین ترتیب ، حمله ای با هدف حل یک مشکل انتشار می تواند چندین مشکل دیگر ایجاد کند.
کیهان