آخرین مطالب

همکاران

قهوه‌های جامعه‌شناسانه مهران مدیری / سریال‌هایی که هم می‌خنداند، هم انتقاد می‌کند

اغراق نیست اگر مهران مدیری را یکی از بهترین جامعه شناسان ایرانی بدانیم! درک او از خلق و خوی ایرانی شاید در حد آثار مکتوب معروف همایون کاتوزیان، مقصود فراستخواه و حتی محمدعلی جمالزاده باشد که سال ها آثاری مرتبط با دانش مزاج ایرانی منتشر کرده اند. سریال کافی پدری که یکی از جدیدترین آثار اوست، مانند بسیاری دیگر از آثار دراماتیکش، سعی دارد با طنزهای متعارف به حالات و واقعیت های جامعه ایرانی بپردازد و نقدهای اجتماعی مهم (و البته درست) را وارد کند.

پاورچین؛ واژه سازی «پاچه خواری» برای چاپلوسی!

سریال پاورچین محصول سال 1392 است. سریالی که در آن مهران مدیری با ساختن کلمه پاچهخواری برای چاپلوسی و چاپلوسی به نوعی پا به عرصه فرهنگستان زبان فارسی می گذارد و اتفاقاً این کلمه بسیار محبوب شده است. که به گفته بسیاری از شاهدان مترادف بسیار مناسبی برای این خلق و خوی معروف ایرانی است. ورود داوود دوبره (جواد رزویان) به محل کار مهران مدیری و چاپلوسی او از مدیر شرکت یکی از محورهای مهم سریال است. جالب است که در این سریال از آشغال خوری بر اساس ریشه های جامعه شناختی آن در جامعه استفاده شده است. زیرا بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که ریشه چاپلوسی به ویژه در ایران ریشه دیرینه دارد، اما چاپلوسی و چاپلوسی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه مانند ایران جنبه ساختاری در حوزه اقتصاد دارد، یعنی هر چقدر هم که کشور بیمار باشد. اقتصاد است، این راه وجود دارد. شایع تر است.

نقطه گذاری؛ محکوم کردن توهم دانایی!

سریال دیگری از مهران مدیری از سال 1381 به مدت یک سال روی آنتن شبکه سه بود. روایت سه خانواده همسایه در یک آپارتمان. اما ویژگی جالب آن حضور بامشاد پهن فر (رضا شفیع جم) به عنوان فردی متوهم و دانای کل است! این خصوصیت آنقدر در او مشهود است که از سریال بیرون می آید و به نوعی نامش «بامشاد» مترادف می شود با افرادی که فکر می کنند در حالی که چیزی نمی دانند از همه چیز گیج شده اند! ویژگی آشنا برای جامعه ایرانی! تظاهر به دانای کل، عادت عجیب بسیاری از ما ایرانی هاست. ما کمتر می توانیم به ندانستن و عدم آشنایی با موضوع یا کار و روشی که مورد سوال دیگری قرار می گیرد، اعتراف کنیم، نکته ای که دقیقاً خلاف رویه معمول در اکثر کشورهای پیشرفته است.

شب بره؛ انتقاد از رفتار ایرانیان

شاید یکی از کامل ترین کارهای مهران مدیری در این زمینه مجموعه شبای برره باشد، آنقدر واضح و روشن که با وجود قرارداد ۱۳۵ قسمتی، تنها ۹۲ قسمت ساخته شد! خیلی ها بودند که معتقد بودند بره جایی جز ایران نیست و این سریال در واقع نقد رفتار ایرانی ها بود. روستای خیالی برره با شخصیت های داستانی اش، نمایی از جامعه ای با اخلاقیات فاسد است که مورد انتقاد شخصیت محوری به نام «کیانوش» (با بازی سیامک انصاری) قرار می گیرد. اعتقاد اهالی برره به خرافات بی اساس از دیگر مواردی است که اساس سریال قرار گرفته است. شب‌های برره نیز مانند پاورچین عباراتی را وارد ادبیات گفتاری مردم کرد که «خورزوخان» یکی از آنهاست. یکی از شخصیت های مجموعه به نام «دوبره» که به استفاده از «گرد نخود» معتاد شده بود، شخصیتی به نام خارزوخان را در دنیای توهم خود دید و با او صحبت کرد. بنابراین در ادبیات عامه خارزوخان به شخصی اطلاق می شود که نامرئی و خیالی است و وجود خارجی ندارد.

مرد هزار چهره تصویر یک فرد اشتباه در جامعه ایران

نگاهی به اطراف خود بیندازید، حتی به اخبار و مقامات. فکر می‌کنید چند نفر از افرادی که در سمت‌هایشان هستند، سر جای خود هستند؟ چند نفر از آنها احتمالاً افراد ساده و خوبی هستند اما در مکان نامناسبی هستند؟ مرد هزار چهره در مورد این وضعیت عجیب حق داشت. چقدر روابط اجتماعی اشتباه ما را در جایی قرار می دهد که قرار نیست باشیم و البته دوست نداریم!

این سریال همچنین تاکید می‌کند برخی از چهره‌هایی که با جعل عنوان و بدون توانایی، مسئولیت‌ها یا مشاغل مهمی را به عهده می‌گیرند، لزوما آدم‌های بدی نیستند و قصد بدی ندارند، اما ناآگاهی و سوءتفاهم مردم همراه با تعارف‌های اغراق‌آمیز و غیرواقعی منجر به تثبیت آن می‌شود. آنها در جاهایی که لیاقتش را ندارند.

قهوه تلخ؛ انتقاد از مردم و طنز حاکمان

یک حفره تاریخی باعث می شود فردی از زمان حاضر به یک دوره تاریخی (احتمالا قاجار) پرتاب شود و چه موقعیتی برای مهران مدیری بهتر از حمله به رفتار جامعه ایران و حاکمان آن! در این سریال آنقدر قسمت طنز حاکمان فاش شد که حتی این سریال هم به نوعی به پایان نرسید و به دلیل انتقادات فراوان بسته شد. در بارگاه قهوه تلخ، شاهد مجموعه ای از متکبر، متعصب، پرمدعا، بی اصالت، نالایق، ناکارآمد و دارای بسیاری از رذایل اخلاقی دیگر هستیم که در راس آن ها جهانگیرشاه دولو با بازی محمدرضا هدایتی قرار دارد.

قهوه پدر؛ از انتقاد از نظام اقتصادی گرفته تا اشتباهات طبقه متوسط

و حالا کافی دادری سریال دیگری است که نه تنها به نقد تورم، تغییر قیمت، کاهش ارزش فرهنگ و فساد می پردازد، بلکه انگشت اتهام را به سمت طبقه متوسط ​​می گیرد که برای نجات خود به اقداماتی روی می آورد که هیچ اشرافی نمی تواند انجام دهد. و بنابراین به یک وضعیت متناقض تبدیل می شود. کارگردانی در سریال جدید خود هشدار می دهد که همدستی جریان های متوسط ​​اقتصادی و فرهنگی با باندهای فساد تنها به دلیل عصبانیت از وضعیت معیشتی می تواند شرایط پیچیده ای ایجاد کند، اما در عوض تکیه بر توانایی خود در خلق ارزش می تواند ناجی باشد.

به این ترتیب سریال قهوه مدیری همچنان تلخی انتقاد طنز از سیاست و جامعه را در خود دارد و این طعم این قهوه ها را برای مخاطبی که به دنبال نشانه های دیگری فراتر از خنده است خوشایند می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *