رویا میرعلمی بازیگر سرشناس کشورمان که در عرصه تئاتر بسیار شناخته شده است و با مجردها در تلویزیون به محبوبیت زیادی دست یافت، اخیراً در گفت وگویی به اتفاق جالبی در مراسم ختم پدرش اشاره کرده است:
مراسم هفتم پدرم بود، پس شرایط خیلی سختی بود، من سال اول دانشگاه بودم و همکلاسی هایم لطف کردند و آمدند. هادی حجازی فر» از همین جا به او سلام می کنم، بله، هادی جان برای آمدن زحمت کشید.
سپس سه کودک دیگر بودند. خیلی لطف کردند و یک لحظه به من گفتند خانم میرعلمی عمر به اندازه شقایق است. نمیدونم چرا خندیدم شاید هادی الان او را به یاد نمی آورد، اما واقعا نمی دانم چرا در آن لحظه خندیدم.
خیلی قشنگ صحبت کرد، یکی از شعرهای سهراب سپهری را هم خواند. خندیدم و خدا را شکر شالی را که روی سرم بود برداشتم و گذاشتم جلوی صورتم و بچه ها فکر کردند من دارم گریه می کنم. این را جایی نگفتم. دوستانم آمدند و دور من جمع شدند و در واقع فکر می کردند من دارم از حال می روم، اما من از خنده میمردم. نمیدونستم چیکار کنم خیلی شرایط بدی بود و واقعا دوباره خندیدم و هیچکس نفهمید خداروشکر.