جدا از واکنش بخش بزرگی از کاربران و مردم شبکه های اجتماعی به این خبر، انتشار نام فرد مورد نظر در رسانه ها بدون رعایت اصول پذیرفته شده قضایی عجیب به نظر می رسید. در موارد مشابه قبلی و در شرایطی که هنوز حکمی از سوی مراجع ذی صلاح صادر نشده است، رسانه ها در رادیکال ترین رفتار خود نسبت به موضوع، تنها حروف اول نام و نام خانوادگی وی را فاش کردند تا از فشار برداشته شده و بدون دخالت افکار عمومی، داستان مسیر طبیعی خود را برای رسیدن به حقیقت طی کند.
ایجاد فضا برای لایک و جذب فالوور
در پرونده مربوط به پژمان جمشیدی، هیچ اطلاع رسمی که بتوان به این طرف از بازیگر یا طرف مقابل اشاره کرد، وجود ندارد، زیرا هنوز حکم قطعی در این خصوص از دادگاه صالح صادر نشده است تا افکار عمومی بر اساس آن به له یا علیه پژمان جمشیدی قضاوت کنند و پرونده را در ذهن خود ثبت کنند.
در شرایطی که فرض حقوقی و کیفری مخدوش است، افراد وابستگی و قضاوت مساعد خود را از پرونده ای که از جزئیات آن اطلاعی ندارند به دیگری منتقل می کنند تا در این رسوایی شرکت کنند و لایک و فالوور بگیرند.
در حالی که دین مبین اسلام بایدها و نبایدهای روشنی را در این زمینه اعلام کرده است، یکی از تولیدکنندگان مطرح سینمای تجاری تلویحا نوک پیکان حمله را به سمت شاکی پرونده پژمان جمشیدی نشانه رفته و به عنوان قاضی خودخوانده حکم صادر می کند. یا از طرفی «شقایق نوروزی» بازیگر سابق تلویزیون و موسس صفحه «من هم» در اینستاگرام، بازیگر معروف را متجاوز خطاب کرده، او را مجازات سنگینی می داند و با برچسب های جنسیتی از پیش تعیین شده و باینری های زن و مرد فضا را ملتهب می کند.
کاپیتان و سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال و همچنین مجری سال های گذشته تلویزیون نیز از این قافله عقب نمانده و هرکدام در قالب کامنت های خنده دار و تاسف برانگیزی در پرونده پژمان جمشیدی و قربانی احتمالی اظهار نظر کردند.
مهم ترین اتفاق، انتشار مصاحبه شاکی با یکی از روزنامه های اصلاح طلب بود. موضوعی که باعث شد بار دیگر نگاه ها به سمت مصاحبه گر سرشناس کشیده شود و طرف دوم نیز دستی در جنگ روایت ها داشته باشد. ایراد کار روزنامه اصلاح طلب این بود که قبل از صدور حکم، از ترندهای روز در فضای مجازی سوار شد تا بایکوتی دیگر، میل لایک و فالوور خود را برآورده کند. اتفاقی که به نفع طرف دیگر قضیه نباشد می تواند عواقب ناگواری داشته باشد.
قضیه شکل اول، صورت دوم
پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی است و تصمیمی مبنی بر ختم آن از سوی مرجع ذی صلاح صادر نشده است، اما اگر بخواهیم در ذهن خود فرض مشکل را مطرح و با آن برخورد کنیم، در نهایت به دو نتیجه قطعی می رسیم که هر کدام آثار متفاوتی را به ذهن متبادر می کند.
در فرض اول پژمان جمشیدی بی گناه است و حق اعاده حیثیت و آبروی او باید لحاظ شود و همه کسانی که در این مورد با نیت بد یا خیر با او صحبت یا مصاحبه کرده اند به همین ترتیب عذرخواهی کنند. در صورت مجرم شناخته شدن مدافع کناری سابق تیم ملی و پرسپولیس، نه تنها جامعه باید در برابر اظهارنظرهای غیرحرفه ای و دوستانه موضع گیری کند، بلکه منتظر واکنش قوه قضائیه به حکم صادره درباره این سلبریتی باشد.
با وجود همه کجرویها و بیعدالتیهای موجود، جامعه چشمهای تیزبین به حق و باطل، عدالت و بیعدالتی دارد و منتظر است که آیا قانون در مورد سلبریتیها مانند مردم عادی رعایت میشود یا مشمول بند و تبصره است؟
جامعه از اعضای خود می پرسد – حتی اگر در جاهلانه ترین حالت ممکن نسبت به قوانین موجود در دادرسی – چرا پژمان جمشیدی با وجود پرونده باز اجازه خروج از کشور را پیدا کرد؟ اما مردم عادی در موارد مشابه از این امکان بهره نمی برند؟ این سوال به دلیل عدم اطلاع از قانون است و ممکن است افراد نتوانند قسمت دوم ادعای خود را در خصوص حقوق متهمان عادی در پرونده های مشابه پرونده جمشیدی اثبات کنند، اما این حق را از آنها سلب نمی کند که از قانونگذار و مقامات انتظامی در مورد قوانین کشور سوال کنند.