تلویزیون مردم را در ناآگاهی نگه می‌دارد/ صداوسیما به چه حقی ملت ایران را سانسور می‌کند؟

تلویزیون مردم را در ناآگاهی نگه می‌دارد/ صداوسیما به چه حقی ملت ایران را سانسور می‌کند؟

“در جنگ شش روزه اسرائیل علیه ایران ، تلویزیون اجازه نداد که ملت با انشعاب مردم و از بین بردن گروه های مهم اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، به تفکر و درک یکپارچه از جنگ بیاید.” در حوزه رسانه ها ، هواداران اسرائیلی بلندتر از صدای هواداران ایرانی بودند.

جنگ هوایی ، که نوروز گفت ، جنبه دیگری داشت و این یک جنگ رسانه ای بود. جنگ رسانه ای به تلویزیون های ماهواره ای فارسی -زبان در خارج از کشور و رسانه های اجتماعی گم شد. نه تنها کامبی نوروز ، بلکه بسیاری از کارشناسان دیگر این را می گویند. از نظر وی ، در طول جنگ شش روزه ، مردم اخبار جنگ را از سه منبع دنبال کردند. بی بی سی فارسی ، شبکه های بین المللی و اجتماعی ایران. کاممبیز نوروزی معتقد است که ایران بین المللی این خبر را به شکلی کاملاً مخالف ایران تنظیم کرده است.

افرادی که برای مصاحبه با این تلویزیون انتخاب شدند نیز در مورد حمایت از اسرائیل و توجیه حمله رژیم به ایران به عنوان یک حمله آزادیخواهانه کاملاً صحبت کردند. در شبکه های اجتماعی ، Fakenews فعال ترین صفحات بود. صفحاتی که باعث ترس و سرگیجه می شود. کامبی نوروزی کل وضعیت را به “ناکافی بودن تلویزیون در جنگ شش روزه” نسبت می دهد.

به نظر شما ، مهمترین ویژگی های یک روایت ملی و مؤثر در موقعیت های بحرانی چیست؟ و آیا صدای آمریکا در طول جنگ شش روزه اسرائیل علیه ایران چنین روایتی ارائه داد؟

مهمترین ویژگی های یک روایت ملی و مؤثر دو است. اول ، ابتکار عمل در سیاست اخبار. توجه داشته باشید که این خبر فقط برای گزارش آنچه اتفاق افتاده است نیست. به عنوان مثال ، فرض کنید یک موشک به بخشی از کشور ما برخورد کرده است. در چنین شرایطی ، آنچه مهم است خبر اعلام ، ارائه گزارش تصویر با کیفیت بالا و بیان واقعیت است. در طول جنگ عراق علیه ایران ، مشخص نبود که چنین موشکی عراقی در کجا اصابت کرده و چه زباله ای دارد. مگر اینکه شاهدان عینی روایت شوند. اما امروز ، با وجود پیشرفت فناوری ، هر اتفاقی که می افتد به سرعت ثبت می شود و جایی برای رازداری وجود ندارد.

در گزارش های خبری ، خبرنگار باید اخبار خود را انجام دهد ، نه تبلیغات. در حقیقت ، او مجبور است گزارش خبری را گزارش دهد ، نه شعارهای تبلیغاتی. این بخشی از موضوع است. بخش دیگر این است که روایت باید روایتی ملی و بازتابی از انواع تنوع فکری و سیاسی باشد. در جنگ تهاجمی اسرائیل علیه ایران ، تلویزیون یک تلویزیون ملی نبود. در عوض ، این یک تلویزیون اختصاصی با اقلیت سیاسی بود. به طوری که هیچ صدای دیگری در تلویزیون دیده نمی شد و شنیده نمی شد. من دقیق تر و بیشتر توضیح خواهم داد.

همانطور که اشاره کردید ، “در گزارش های خبری ، خبرنگار باید خبرهای خود را انجام دهد ، نه تبلیغات. این بیشتر نگران حملات ایران به اسرائیل و گاهی بزرگنمایی آن بود تا ایجاد یک گفتمان ملی برای افزایش وحدت ، همدلی و انسجام. اگر با این نظر موافق هستید ، فکر می کنید صدای آمریکا چگونه می تواند این کاستی ها را جبران کند؟

حتماً بوده است توجه داشته باشید که جنگ 6 روزه جنگ علیه ایران بود. اساساً همه جنگ ها خلاف یکپارچگی ملی کشورها هستند ، نه فقط بر خلاف سیستم سیاسی آنها. حتماً دیده اید که یکی از تلویزیون های پارسی در خارج از کشور ، یک ارتباط عمیق با اسرائیل در طول جنگ ، در عناوین خبرهای فوری خود با یک قلم بزرگ بود: “جنگ اسرائیل علیه جمهوری اسلامی”. چنین تیتر ، که عمداً مورد استفاده قرار می گرفت ، یک خطای ناخالص است. در حقیقت ، عبارت “جنگ اسرائیل علیه جمهوری اسلامی” یک اصطلاح کاملاً اشتباه است. زیرا ، همانطور که اشاره کردم ، تمام جنگ ها ، نه تنها این جنگ ، جنگ علیه کشور است.

به عنوان مثال ، در ادبیات جنگ ، “حمله آلمان به دولت استالین” یا “حمله ایالات متحده به امپراتوری ژاپن” نوشته نشده است ، اما همچنین “حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی” یا “حمله هری ترومن به ژاپن” را می نویسد. در حقیقت ، درست است که رژیم اسرائیل خصومت استراتژیک با جمهوری اسلامی دارد ، اما در جنگ شش روزه به سرزمین ایران حمله کرد.

ارتش و غیرنظامیان که در جنگ به شهادت رسیده بودند “ایرانیان” نظامی و غیرنظامی بودند. با این حال ، صدای آمریکا تنها زبان و تصویر یک بال کوچک در سیاست مخرب دوره جدید خود بود. براساس انتخابات اخیر ، گروهی که به هر حال یک پایگاه محبوب نیست. مردم این جناح در شهری مانند تهران با 1 و 6000 رای مجلس. کارشناسانی که به رسانه ها دعوت شده بودند ، اغلب به جناح وابسته بودند. افرادی که به جای تجزیه و تحلیل شعارهای تکراری دادند.

علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل آنها هیچ بازتاب دریافت نکرد. ما هیچ بازتابی از صداهای مختلف در داخل کشور نشنیده ایم که از ایران دفاع می کنند و با اسرائیل مخالفت کرده اند. در نتیجه ، صدای آمریکا نمی تواند بر افکار عمومی تأثیر بگذارد. در چنین شرایطی ، مردم کمتر از تلویزیون خودمان پیروی می کردند. بنابراین ، صدای آمریکا نتوانست وظیفه قانونی و حرفه ای خود را در این جنگ انجام دهد.

همانطور که اشاره کردید ، یکی از انتقادات صدای آمریکا یک روزه و پس از آن است. تک رنگ که ، همانطور که شما آن را بیان می کنید ، خود را در دعوت از متخصصان خاص جناح نشان می دهد. به نظر شما عواقب این تک رنگ برای سمعی و بصری چیست؟

تک رنگ باعث ایجاد دافع می شود و مانع از تأثیر تلویزیون در افکار عمومی می شود. از همان روزهای اول حمله اسرائیل به سرزمین ما ، بسیاری از چهره های بزرگ علیه اسرائیل و به نفع ایران موضع گرفتند. مواضع مورد استقبال از افکار عمومی. در میان آقای محمد خاتامی ، حسن روحانی ، عبدالکریم سوره ، فارخ کافدار ، عباس عبدی یا خانم پاراستو فوروهار و زهرا رهناوارد ، حتی انجمن نویسندگان ایرانی که با درگیری های شدید سیستم سیاسی روبرو بودند.

در حقیقت ، بسیاری از شخصیت های مشهور و معتبر که نام آنها یک لیست طولانی را تشکیل می دهد ، موقعیتی را به خود اختصاص داده است. با این حال ، شما کار تلویزیون را در این مورد ندیدید. ایران متعلق به دیگران است زیرا متعلق به افراد با ذهنیت نزدیک به ذهنیت مدیران سمعی و بصری است. چه حق تلویزیون به خود اجازه می دهد تا ملت ایران را سانسور کند؟ علاوه بر این ، قدرت کارشناس بسیاری از تحلیلگرانی که تلویزیون آنها علاقه مند نیست ، چندین برابر توانایی تحلیل کسانی که به تلویزیون دعوت شده اند ، است. کسانی که فقط شعارهای شعار می دادند. به عبارت دیگر ، تلویزیون مردم را در جهل نگه می دارد.

وقتی جنگ علیه کشور را می پذیریم ، نه فقط در برابر سیستم سیاسی ، کل کشور باید در همه سطوح در دفاع شرکت کنند. جنگ اسرائیل علیه ایران یک جنگ هوایی بود. در نتیجه ، منابع انسانی نمی توانند به طور مستقیم در این زمینه کاری انجام دهند. در حقیقت ، برخلاف جنگ زمینی ، مشارکت داوطلبانه امکان پذیر نبود. اما فراموش نکنید که ما در کنار جنگ هوایی نیز شاهد جنگ رسانه ای هستیم. در این جنگ رسانه ای ، یک تلویزیون زبانی در خارج از کشور که دقیقاً سیاست ها و دستورات موساد و رژیم اسرائیل است و در برابر ایران موضع گیری می کند ، هر کاری را که می خواستند با افکار عمومی انجام دهند ، انجام داد. چرا؟ از آنجا که سمعی و بصری ، که بر اساس صندوق های عمومی فعالیت می کنند و آن را تأمین می کنند ، در اختیار یک گروه انحصاری قرار گرفته است. گروهی که کمترین واجد شرایط برای اجرای این رسانه را ندارند. به جای اینکه 4 میلیون نفر و چند میلیون نفر جمعیت داشته باشند ، صدای آمریکا فقط برای چند میلیون نفر محتوا تولید می کند.

شما به درستی از جنگ رسانه ای یاد کردید. من حدس می زنم که پاسخ شما به این سوال منفی است ، اما ما می خواهیم همان پاسخ منفی را گسترش دهیم. آیا صدای آمریکا می تواند در برابر این جنگ رسانه ای بایستد؟

Voice -of -the -art قادر به رقابت با رقبا در این جنگ رسانه ای نبود. من این نکته را بر اساس مشاهدات عینی بیان می کنم. اخبار و تجزیه و تحلیل این جنگ از سه منبع در دسترس بود. در حقیقت ، مردم به سه منبع مراجعه می کردند. یک تلویزیون فارسی بی بی سی ، دومین تلویزیون ایران و سومین شبکه اجتماعی در تلگرام و اینستاگرام.

نکته مهم این است که تلویزیون اینترنتی ایران این خبر را به شکلی کاملاً علیه ایران تنظیم می کرد. حتی خبرهایی که منفی نبود ، تلویزیون به شدت علیه ایران اعلام شد. افرادی که برای مصاحبه با این تلویزیون انتخاب شده بودند ، کاملاً در مورد حمایت و توجیه اسرائیل برای حمله رژیم به ایران به عنوان یک حمله لیبرال صحبت می کردند. عملی که واقعاً شرم آور است. با این حال ، در رسانه های اجتماعی ، اخبار جعلی فعال ترین صفحات بود. صفحاتی که باعث ترس بیهوده و سرگیجه می شود. کل این وضعیت به دلیل عدم کفایت خالص تلویزیون در این دو روز بود.

نکته مهم این است که در جنگ علیه کشور ، از آنجا که همه مردم درگیر جنگ هستند ، باید به یک تفکر و انگیزه واحد رسید. این کار رسانه های ملی است. ما تجربه جنگ ایران -عراق را داریم. نسل من نسل زندگی است که در آن جنگ کاملاً حضور داشت. در آن جنگ ، حداقل برای سالها ، افکار عمومی از جنگ حمایت کردند و آن را درک کردند. اما در جنگ 6 روزه ، تلویزیون اجازه نداد که ملت با انشعاب مردم و از بین بردن گروه های مهم اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، به یک تفکر و درک یکپارچه از جنگ بیاید.

به شکلی که در رسانه ها ، هواداران اسرائیلی بلندتر از طرفداران ایرانی بودند. البته ، به همان اندازه که دیدم ، کسانی که از اسرائیل حمایت می کنند بسیار اندک هستند. نه به دلیل فعالیت سمعی و بصری ، بلکه به دلیل فقه ملی که در هر جامعه ای در بین مردم دیده می شود. علاوه بر این ، ما در اینجا با کشوری بودیم که بزرگترین جنایات در تاریخ جهان را مرتکب شده بود. جنایتی که توسط رژیم اسرائیل در غزه مرتکب شده است ، سابقه ای در تاریخ معاصر نداشته است.

با توجه به آنچه شما گفتید ، شما به طور طبیعی به صدا و پخش در طول جنگ اسرائیل علیه ایران فکر می کنید. اگر در اتاق موسیقی متن بود ، اولویت اصلی شما برای بازسازی آن چیست؟

این سوال یک سوال دشوار است و ممکن است برای کسانی که در این حرفه کار می کنند بهتر باشد که به آن پاسخ دهند. با این حال ، به نظر من ، اولویت اول شنوایی های شنوایی باید به گروه های متنوع اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی دعوت شود. علاوه بر این ، سیاست های شبکه های تلویزیونی باید به طور کلی تغییر یابد و بر اساس واقعیت و ارزش اخبار. تلویزیون نه تنها سالها اخبار را اعلام می کند ، بلکه این خبر را نیز سفارش می دهد. در اخبار ، ما با کلمه ای به نام “ارزش خبری” روبرو می شویم.

در تمام رسانه ها ، اخبار مبتنی بر ارزش خبری است. اما روش تلویزیون مبتنی بر سلسله مراتب مقامات سیاسی است. به همین دلیل بسیاری از اخبار که ارزشمند نیستند ، تبدیل به عنوان یک و دو می شوند. نکته این است که این خبر باید جنبه بی طرفی داشته باشد تا مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند. وقتی تعصب اخبار را منتشر می کنید ، در واقع بخش مهمی از مخاطبان خود را از دست می دهید. مخاطبی که با تعصب شما مخالف است. نکته بعدی نیاز به اصلاح شدید در نحوه خبرنگاران است. خبرنگاران تلویزیون ، اگرچه اغلب دارای سابقه طولانی هستند و خبرنگاران در سیاست های تلویزیونی قادر به تبلیغات هستند ، خبرنگاران تبلیغات می کنند ، نه خبرنگاران. این مسئله دیگری است که از نظر حرفه ای نادرست است.

در چنین مواردی ، بخش هنر و فرهنگ بسیار مهم است. هاورنر همیشه پشتوانه هرگونه رفتار سیاسی و نظامی بوده است. محصولات فرهنگی که از تلویزیون پخش می شود ، علاوه بر ارزش هنری بسیار کم ، با مخاطب محدودی نیز روبرو می شوند. تلویزیون در اینجا نمی تواند افکار عمومی را به خود جلب کند. من یک مثال ساده به شما می دهم. بیایید جنگ عراق علیه ایران را با سبک و سبک سالهای گذشته مقایسه کنیم. شخصیت های بزرگی مانند Sadegh Ahangaran ، Hossein Fakhri ، Gholam Kuitipour از جمله افراد برجسته سالهای دفاع مقدس هستند. شما شعر ، ملودی ها و سبک عملکرد را با شعر ، ملودی ها و سبک اجرای نوح هایی که در حال حاضر پخش می شوند مقایسه می کنید.

سر و صداهای آن سالها ، حتی برای کسانی که جنگ ندیده اند ، برای نسل های جدید دلپذیر و انگیزه دهنده هستند و مخاطب عمومی دارند ، اما سبکی که سالهاست اجرا می شود ، نه تنها مخاطب محدودی دارد بلکه با سبک دفاع مقدس قابل مقایسه نیست. در حقیقت ، اگر می خواهم مکالمه خود را خلاصه کنم ، باید بگویم که کل سازمان صوتی -و -براژ ، از نظر تولید محتوا و مخاطبان ، محدود به یک جریان شبه حزبی انحصاری بسیار کوچک است که کمترین در رسانه ها و با کمترین صلاحیت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *