به گزارش بازار روزنامه نیویورک تایمز؛ ناهماهنگی شناختی عجیبی در طرز فکر بسیاری از آمریکایی ها در مورد رابطه بین سیاست های آب و هوایی ده سال گذشته و مشکلات اقتصادی فعلی وجود دارد.
در اواخر دهه 2010، دولت ترامپ با افتخار ده ها سیاست مختلف آب و هوایی را که برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و ایجاد صنعت رقابتی انرژی پاک در آمریکا طراحی شده بود، کنار گذاشت. دولت ترامپ در واقع انرژی و کسب و کارهای مربوط به نفت، زغال سنگ و گاز طبیعی را بر انرژی بادی، خورشیدی و باتری محور اولویت داد و به نوعی به نظر می رسید که او به عنوان رئیس جمهور سیاست هایی را انتخاب کرد که به عمد گازهای گلخانه ای منتشر می کرد. آنها گلخانه ای پرورش می دادند، جالب بود.
این انتخابها و سیاستها البته هزینههایی نیز داشت: خودروسازان آمریکایی نتوانستند خودروهای خود را کارآمدتر کنند و در عرض چند سال از رقبای بینالمللی خود، بهویژه خودروسازان کره جنوبی و چینی عقب افتادند.
امروزه آمریکا نه تنها در زمینه خودروهای هیبریدی و الکتریکی، بلکه در بسیاری از صنایع حیاتی دیگر از جمله تولید باتری های خورشیدی، بادی و باتری های مختلف و همچنین در پالایش برخی مواد معدنی از چین عقب است. چین در حال حاضر بیش از نیمی از خودروهای برقی جهان را تولید می کند و خودروسازان این کشور به سرعت در حال توسعه هستند و حتی برنامه هایی برای افتتاح کارخانه های چینی در اروپا، آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرقی و آمریکای جنوبی دارند.
اینها هزینه های تنها یک دوره ریاست جمهوری ترامپ است. اگر دونالد ترامپ به واشنگتن بازگردد، به حامیان خود قول داده است که بار دیگر ایالات متحده را از توافقنامه آب و هوایی پاریس که ایالات متحده در دولت بایدن مجدداً به آن پیوسته بود، خارج کند. او دوباره میخواهد استانداردهای خودروهای تمیز کشور را کنار بگذارد و تهدید کرده است که یارانههای سخاوتمندانه فدرال برای فروش و تولید خودروهای الکتریکی را قطع خواهد کرد. اگرچه او اخیراً سخنان نفرت انگیز خود را از وسایل نقلیه الکتریکی کاهش داده است. اما از این مکالمه مشخص است که او همچنان معتقد است که تنها بخش بسیار کمی از خودروها باید با برق کار کنند.
[از این نظر] سیاست های ترامپ صنعت رو به رشد خودروهای الکتریکی آمریکا را نابود خواهد کرد. در واقع، تصمیمات ترامپ به چین اجازه می دهد تا کنترل خود را بر صنایع خودروهای الکتریکی و باتری های لیتیوم یونی جهان تثبیت کند و از کسب تخصص لازم برای رقابت با چین توسط شرکت های آمریکایی، اروپایی یا آسیای شرقی جلوگیری کند.
در واقع، با وجود همه نگرانیهای احتمالی ترامپ در مورد تولیدات آمریکایی، وسواس او با سوختهای فسیلی – و کنترل مالی او بر صنعت – رئیسجمهور سابق را نسبت به آنچه که رقابت صنعتی آینده را هدایت میکند کور کرده است. تصادفی نیست که ایالات متحده در سالهای پس از توقف سیاستهای آب و هوایی و خروج از توافقنامههای آب و هوایی، از چین عقب مانده است. در واقع، آمریکا از چین عقب افتاده است، زیرا آقای ترامپ سیاست های آب و هوایی را متوقف یا کنار گذاشته است. با بازگشت او به کاخ سفید، آمریکا در خطر عقب افتادن بیشتر قرار خواهد گرفت.
زمانی که دونالد ترامپ در سال 2017 روی کار آمد، خودروسازان آمریکایی او را تحت فشار قرار دادند تا قوانین سختگیرانه آلودگی هوای دولت اوباما را که به خودروسازانی که خودروهای هیبریدی پلاگین و برقی میسازند، پاداش میداد، لغو کند.
اما ترامپ آنقدر سریع سیاستها و توافقنامههای آب و هوایی را متوقف کرد که برخی از خودروسازان دست به کار شدند زیرا احساس میکنند دور زدن بسیاری از استانداردها آنها را از بازار جهانی خارج میکند – و حتی در سال 2019، تعدادی از خودروسازان از جمله فورد، فولکس واگن، هوندا و BMW خواستار قوانین سختگیرانه تر شد. با این حال، سایر شرکتها، از جمله جنرال موتورز، مسیر انحراف از استانداردهای زیستمحیطی را تا پس از انتخابات 2020 تغییر ندادند.
خطرات این رویکرد برای شرکت های آمریکایی در آن زمان مشخص بود. هنگامی که ترامپ ایالات متحده را از توافق آب و هوایی پاریس خارج کرد، بسیاری از کارشناسان – از جمله خود من – هشدار دادند که چین از این فرصت برای تسلط بر صنایع آینده، به ویژه انرژی های تجدیدپذیر استفاده خواهد کرد. این احتمال زمانی افزایش یافت که آقای ترامپ قوانین مربوط به انتشار گازهای گلخانه ای را لغو کرد.
تنها پاسخ ترامپ به این تهدید، اعمال تعرفه بر برخی از انواع انرژی های تجدیدپذیر ساخت چین بود. اما این چیزی نبود که به شرکتهای آمریکایی اجازه رقابت با شرکتهای چینی را بدهد – و بنابراین چین در این دوره پیشرفت سریعی در فناوری سبز داشت.
امروزه چین بیش از 80 درصد پنل های خورشیدی جهان را تولید می کند و حدود یک ششم ظرفیت تولید انرژی بادی جهان را در اختیار دارد. شرکت های چینی همچنین 75 درصد از باتری های لیتیوم یون جهان را تولید می کنند. این کشور همچنین در استخراج و پالایش مواد معدنی مورد استفاده در انرژی های تجدیدپذیر، الکترونیک و باتری ها برتر است.
چین این موقعیت را با اتخاذ رویکردی تقریباً مخالف با رویکرد آقای ترامپ به دست آورده است.
البته، چین صنعت خودروهای برقی خود را صرفاً به دلایل زیست محیطی تقویت نکرده است. برخلاف آمریکا که نفت و گاز طبیعی زیادی دارد، این کشور از نظر انرژی نسبتاً فقیر است. در واقع جایگاه این کشور به عنوان بزرگترین واردکننده نفت جهان یک مشکل عمیق امنیت ملی است و از این رو با استقبال از خودروهای برقی و هیبریدی های کم مصرف پلاگین در کنار ساخت نیروگاه های زغال سنگ، هسته ای و خورشیدی و بادی، در سال های اخیر به دنبال بهبود موقعیت خود بوده است. در این زمینه بوده است.
به هر حال؛ ترکیب بیتفاوتی آقای ترامپ و سرمایهگذاری چین در صنایع خورشیدی، بادی، باتری و خودروهای الکتریکی به این معناست که آمریکا در این زمینه از چین بسیار عقب مانده است. اما سوال اینجاست که آیا این کشور می تواند به چین برسد و جای این کشور را بگیرد؟!