2307703_477

بدلباسی سلبریتی ها؛ فرش قرمز سینما یا شبکه های اجتماعی؟

فرش قرمز در ایران

اما در ایران ، هر بار که افتتاح می شود ، بحث ها بیش از این فیلم نیست ، بلکه روی بازیگران بازیگران است: چرا اینقدر انتخاب های عجیب و بدون هماهنگی؟ آیا این حادثه “بد” یا یک استراتژی پشت آن است؟

از یک منظر ، این بدخواهی کاملاً آگاه است. بازیگران به خوبی می دانند که اگر لباس کلاسیک ، شیک و “شیک” بپوشند ، سرانجام یک یا دو عکس در آژانس های خبری می گیرند. اما کافی است که فریادها را با برش های غیرمعمول و لوازم جانبی بی ربط ترکیب کنید تا بلافاصله به موضوع داغ اینستاگرام ، توییتر و یوتیوب تبدیل شوند. در منطق برندسازی ، این “استراتژی بقا” است: به هر قیمتی دیده می شود ، حتی اگر مورد تمسخر قرار بگیرند. در دنیایی که چرخه توجه از همیشه کوتاه تر است ، غیر معمول بودن برابر با ماندن طولانی تر در حافظه جمعی است.

2307701_137

بازاریابی یا بدخواهی؟

مشکل فقط مربوط به انتخاب های فردی نیست. در ایران ، صنعت مد و مد هنوز برای فیلمسازان شکل نگرفته است. در جهان ، انتخاب لباس برای فرش های قرمز نتیجه همکاری دقیق بین مارک های لوکس ، سبک ها و تیم های رسانه ای است. هر جزئیات لباس ، از رنگ تا برش ، بخشی از یک روایت محاسبه شده است. با این حال ، در ایران ، بیشتر انتخاب ها عجول و بدون درک کدهای زیبایی شناسی چنین رویدادهایی هستند. نتیجه این سبک هایی است که به جای یادآوری فرش قرمز ، شبیه “تمرین گروه تئاتر دانشجویی” است.

اگرچه بسیاری از لباس ها و لوازم جانبی مشهور عجیب یا حتی زشت به نظر می رسند ، قیمت آنها حیرت انگیز است. دلیل اصلی برندسازی و نام طراحان مشهور است که ارزش یک اثر را نه تنها در رابطه جنسی بلکه در شهرت آن نیز تعیین می کند. همچنین ، برخی مایل به صرف دیدن و متفاوت هستند و این تقاضا باعث افزایش قیمت ها می شود.

محدودیت های بازاریابی هوشمند و تولید ، حتی اگر عجیب به نظر برسد ، محصول نادر را نیز ایجاد می کند. سرانجام ، این گران بیش از کیفیت واقعی محصول بازتابی از قدرت اجتماعی و تمایز فرهنگی است.

از دیدگاه جامعه شناختی ، داستان دارای لایه های عمیق تری است. در جامعه ای که فرصت های فردیت محدود است ، لباس به حوزه اصلی نمایشنامه تبدیل می شود. حتی اگر این تفاوت به شکل ناسازگاری و اغراق ظاهر شود ، هنوز هم برای صاحب آن ارزشمند است. زیرا دیده می شود این همان چیزی است که می توان مصرف گرایی وارونه نامید: خرید کیفیت به جای خرید کیفیت. به عبارت دیگر ، بازیگر لباس زیبایی را نمی پوشد ، او با موضوع لباس می پوشد. طنز داستان کم نیست. واکنش مردم در رسانه های اجتماعی اغلب چیزی بین خنده و کفر است: “به نظر می رسد آشتی با پرده آشپزخانه آنها” ، “این لباس برای خرید سبزیجات از فرش های قرمز مناسب تر است” ، یا “به نظر می رسد مانند جشن معبد شائولین برای این مراسم است.” نکته این است که حتی این واکنش ها به هدف بازیگر خدمت می کنند. زیرا هنوز در مورد آن صحبت می کند.

2307700_149

اعلام کردن

این دقیقاً همان جایی است که روانشناسی جمعی وارد داستان می شود: چرا پوشیدن افراد مشهور برای مردم اینقدر مهم است؟ زیرا در ناخودآگاه جمعی ، ستاره ها فقط پارچه نیستند ، “اطلاع رسانی تفاوت”. هنگامی که شخصی با سبکی عجیب و غریب روی فرش قرمز همراه است ، افراد عادی آن را با فاصله نجومی افراد مشهور با درآمد خود و ماشین های خود و سبک زندگی خود با روال خسته کننده زندگی و لباس های تکراری مقایسه می کنند.

نتیجه؟ ترکیبی از عصبانیت ، حسادت و البته خنده. حذف در اینجا نوعی مکانیسم دفاعی روانی دارد: به جای پذیرش فاصله زیادی بین ما و آنها ، ما با یک شوخی یا طنز قدرت را پس می گیریم. به همین دلیل است که یک لباس عجیب می تواند بیشتر از خود فیلم باشد. در حقیقت ، مشهور با بدی دیده می شود و مردم احساس تمسخر می کنند.

این یک بازی دو راه است: یکی از خود را فراموش نمی کند ، دیگری می خندد تا فراموش کند که هنوز هم در نمایش سهم دارد. اما شما باید بپرسید که استراتژی بلند مدت چیست. درست است که این بازیگر بازیگر را در فضای مجازی فراموش نمی کند ، اما در سطح بزرگتر ، به اعتبار سینمای ایران آسیب می رساند. هنگامی که افتتاحیه به یک شوخی و تمسخر تبدیل می شود ، فیلم ها و کارگردانان ناخواسته سایه دار می شوند. به جای کیفیت کار مورد نظر ، عناوین پر از “سبک عجیب” بازیگر است.

حرف آخر

Badlabis در افتتاح فیلم ها و جشنواره ها را می توان ترکیبی از استراتژی دیده شدن و بحران ساختاری در صنعت مد دانست. افراد مشهور چیزی را در لباس خود می فروشند و ما در این بازار مبارک سهم خریداری می کنیم. شاید انتقاد اصلی از لباس های عجیب ، اما به عطش بی پایان جامعه برای تماشای ، مقایسه و قضاوت جامعه. سوال اصلی این است: آیا آنها می خواهند در تاریخ سینما بمانند ، یا در جدول زمانی و داستانهای رسانه های اجتماعی زودگذر؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *