آخرین مطالب

همکاران

بحران ازدواج‌های اجباری دختران افغان

Behnoush Sadeghi فیلم “مرد آرام” را به عنوان دومین تجربه کارگردانی خود به جشنواره فیلم فجر ساخته است. این فیلم که به زندگی مهاجران افغانستان در ایران می پردازد ، حتی پس از مهاجرت به ایران ، از مشکلات زندگی دختران افغان رونمایی کرده است.

نبحار دختر جوانی است که حتی قبل از بلوغ به پیرمرد فروخته می شود. اما او قلب خود را در تب و توهمات بیماری قرار می دهد. آیا این یک میل خانگی است؟ آیا این یک نامزد جوان و مسخره است که از آن گرفته شده یا تحصیل می کند؟

زمان یک مرد ساکت یا یک رویای دست نیافتنی بود

مهدی هاشمی و شامیلا شیرزاد ، که در سال 2006 به دنیا آمد ، در مقابل داستان خوب است. هیچ اغراق در نقش ها وجود ندارد ، اما داستان همانطور که تصور می شود ادامه نمی یابد.

مهدی هاشمی ، که نقش زمان را بازی می کند ، نه دختر را مجبور به پذیرش اوضاع نمی کند و نه تعصب مشترک را در ذهن داشته باشد. نقش او در داستان و چیزی آرزوی دست نیافتنی نیست که هیچ دختر افغان را دریافت نمی کند.

زمان به ادامه تحصیل کمک می کند. او یک معلم خصوصی را برای او فراهم می کند. او او را به تفریح ​​می برد. حتی وقتی او از خواندن او توسط سایر مردان افغان سؤال می کند ، از کلمه پدری خود می خواهد که راز را به کسی نگوید و اجازه ندهد که آن را بر روی دهان کسی بچرخاند.

اگرچه بازی Mehdi Hashemi و Shemila Shirzad به درستی کارگردانی شده است ، هزاران دختر افغان به سرنوشتی که نمی خواهند ناامید شوند ، محکوم می شوند.

آرزو می کنم کسی فیلم دختران ایرانی بسازد

معضل ازدواج های اجباری محدود به مهاجران افغانستان نیست. در خود ایران ، ازدواج های اجباری هنوز در برخی زمینه ها اتفاق می افتد ، و شاید اولین قدم کارگردان زن برای رسیدن به چهل و چهارم جشنواره فیلم فجر ، تسهیل در زمینه چنین فیلمهایی باشد.

از طرف دیگر ، به ندرت اتفاق می افتد که زنان پس از ازدواج اجباری تحصیل یا کار کنند.

فیلم مرد آرام شاید بیش از بیان یک واقعیت تلخ برای معرفی الگوی رفتاری که احساس خالی است.

در طول داستان زمان ، او حتی تمایل خود را به عنوان همسر نبر تسلیم می کند و حتی حاضر است او را طلاق دهد تا با شخصی که دوست دارد زندگی کند. یعنی وقتی گفته می شود وی یک جنایتکار است که زن و فرزند بوده است و اکنون همه چیز به ایران رسیده است.

مسئله ورود قانونی مهاجران افغانستان و سپس تابعیت قانونی آنها به حدی خلاء است که هنوز حتی در یک تصمیم بزرگ در مقیاس اتفاق نیفتاده است.

در چنین شرایطی ، به دلیل بافت مردسالاری ، زنان قربانی بیشتری می شوند. آنها بدون شناسنامه زندگی می کنند. به خواست پدر ، برادر یا قومیت ، آنها به یک ازدواج دیگر تبدیل می شوند و فرزندان آنها بعداً چنین زورگویی هایی با آنها دارند.

طراحی صحنه با آرایش باورنکردنی

اما داستان این مرد آرام یک فیلم مراقب است. آرایش قابل توجه مهدی هاشمی ، به همراه طراحی صحنه ای که با زمینه فرهنگی زندگی افغانستان آمیخته است ، باعث می شود بیننده حتی این سؤال را بپرسد که آیا این فیلم در ایران یا افغانستان ساخته شده است یا خیر.

چنین درام که علاقه دختران به یک عشق افسانه ای را مختل می کند ، ورود فیلمسازان به زندگی نسل جدید است. نوبهار از نامزد سابق خود قلب و عکس خود را می سوزاند. دلیل این امر این است که او به او اجازه نمی دهد که تحصیل کند. از طرف دیگر ، با گذشت زمان می ماند. و دوباره زیرا زمان به او اجازه داده است تا تحصیل کند. ذهن و ذهن این دختر یک ازدواج سیندرلا نیست.

او آرزو می کند معلم شود ، اما نمی داند در ایران ، که مهاجر است ، هر کسی به او اعتماد خواهد کرد. در آینده پذیرفته خواهد شد یا نه. این فیلم ممکن است برای قانونگذاران و افرادی که برای سازماندهی مهاجران قانونی و غیرقانونی افغانستان تلاش می کنند بهتر باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *