روزنامه اطلاعات نوشت: ظاهرا همه چیز آماده بود; یک استادیوم مدرن و استاندارد با سابقه میزبانی. اما ناگهان شورای امنیت وارد می شود و می گوید به دلیل ترافیک اجازه برگزاری بازی را نمی دهیم! همین جمله، اگر کمی با حافظه جمعی بازی کنیم، فرو می ریزد.
ورزشگاه امام رضا سال هاست که محل برگزاری مسابقات است. همین هفته گذشته ابومسلم میزبان بیش از 20 هزار نفر در ورزشگاه بود. فراموش نکرده ایم چند جشن مذهبی که ربطی به فوتبال نداشت در این ورزشگاه برگزار شده و حالا ترافیک؟ گویی این شهر تازه کشف شده است. گویی خیابان های اطراف استادیوم یک شبه ساخته شده اند. گویی در هنگام قرار دادن این مجموعه عظیم هیچکس حتی یک نقشه شهری در مقابل خود نداشت.
سوال ساده است:
ورزشگاه امام رضا در وسط شهر ساخته شد. نه در حاشیه، نه با دسترسی ریلی و بزرگراهی برنامه ریزی شده، بلکه درست در دل بافت شهری. این تصمیم یا ناشی از بی فکری و یا بی توجهی به بدیهیات مدیریت شهری بود. هر دو موقعیت امروزه با عبارتی کلیشه ای به نام «اضطراب ترافیک» پوشش داده شده است.
اما مشکل فقط ترافیک نیست. همه می دانند. مشهد سالهاست که قوانین خاص خود را دارد. نه تنها در فوتبال، بلکه در کنسرت ها، رویدادهای فرهنگی، اجتماعات عمومی. شهری که بسیاری از چیزهایی که در بقیه نقاط کشور عادی است «مشکل» تلقی می شود. شهری که هر تصمیم ساده ای باید از فیلترهای غیررسمی و نانوشته بگذرد. یکی از این خطوط قرمز نانوشته حضور زنان در ورزشگاه است. موضوعی که هر بار زیر نام جدیدی پنهان می شود: یک بار امنیت، یک بار ترافیک، یک بار “علاقه”.
اگر واقعاً قرار نیست بازی در این ورزشگاه برگزار شود، اگر قرار است هر مسابقه مهمی به دلایلی لغو یا لغو شود، سوال دوم جدیتر است:
ورزشگاه بدون رقابت مانند فرودگاه بدون پرواز است. سپری شد، زمین خورد، شهر درگیر شد، اما در نهایت “این اتفاق نمی افتد”. این «نمی شود» دقیقا همان چیزی است که مردم مشهد سال هاست با آن زندگی می کنند: امکان برگزاری کنسرت وجود ندارد. برخی از بازی ها را نمی توان میزبانی کرد. مدیریت جمعیت زیاد امکان پذیر نیست. اما جالب است: همه چیز را می توان ساخت!
این تناقض آزاردهنده است. ساخت رایگان، بدون استفاده. وقتی می گویید ترافیک، به این معنی است که از قبل فکر نکرده اید. وقتی می گویید امنیت یعنی از قبل برنامه ای نداشتید. و وقتی هر بار دلیل جدیدی میآورید، دلیل واقعی چیز دیگری است که نمیخواهید نام ببرید.
موضوع این نیست که شورای تامین صلاحیت ندارد. مشکل اینجاست که تصمیمات کلان شهری و ورزشی نباید گروگان ملاحظات مبهم و سلیقه ای باشد. یک تیم لیگ برتری، یک سازمان ورزشی و هزاران هوادار را نمیتوان با “بله امروز، نه فردا” ناامید کرد.
اگر قرار است مشهد استثنا باشد، صریح بگویید; بگو که این شهر قوانین جداگانه ای دارد; بگو بعضی چیزها قرار نیست اینجا بیفتد. اما اگر قرار باشد مثل کل کشور تحت لوای قانون یکپارچه اداره شود، دیگر بهانه ای مثل ترافیک وجود ندارد، حتی برای ورزشگاهی که سال ها آنجا بوده است.
مشکل استقلال و گل نیست. مشکل یک بازی لغو شده نیست. مشکل این است که ما نمی دانیم چگونه مسئولیت تصمیمات خود را بپذیریم. اول درست می کنیم بعد می گوییم قابل استفاده نیست. اول قول می دهیم بعد بهانه می گیریم.
و بالاخره مردم با این سوال ساده و بی پاسخ مانده اند: چرا ورزشگاهی ساخته شد که قرار نیست در آن بازی شود؟