این روزنامه نوشت: اندیشیدن به مرگ یا مواجهه آگاهانه با مفهوم مرگ از جمله موضوعاتی است که مدت هاست ذهن مردم را به خود مشغول کرده است. فرهنگ ها و مذاهب مختلف دیدگاه های متفاوتی در مورد مرگ دارند، اما معمولاً از آن به عنوان یک واقعیت اجتناب ناپذیر یاد می شود که درک آن می تواند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی انسان بگذارد. اما اینکه آیا چنین مفهومی باید در همه شرایط و حتی در برنامه های سرگرمی مطرح شود جای بحث دارد.
برنامه هایی که با کفن و اعلامیه مرگ به پایان می رسند، نمونه ای از تلاش برای اندیشیدن به مرگ در یک محیط غیرمنتظره هستند. کفن دادن به «هادی عامل» گزارشگر محبوب، خلاق و با اخلاق مسابقات کشتی در یک برنامه تلویزیونی بازتاب گسترده ای در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی داشت. این رویکرد نه تنها واکنشهای متفاوتی را در پی داشته است، بلکه بحثهایی را درباره زمان و مکان مناسب اندیشیدن به مرگ دامن زده است.
اضطراب و عصبانیت به جای آگاهی
اندیشیدن به مرگ به معنای اندیشیدن به مرگ به عنوان بخشی طبیعی از زندگی است. از دیدگاه روانشناسی، این فرآیند می تواند دو نتیجه متفاوت داشته باشد: یا باعث رشد فردی، پذیرش و زندگی آگاهانه تر می شود و یا ایجاد اضطراب، ترس و نگرانی. دیدگاه اول در فلسفه هایی مانند بودیسم و اگزیستانسیالیسم دیده می شود که بر پذیرش مرگ به عنوان وسیله ای برای معنا بخشیدن به زندگی تاکید دارند.
از سوی دیگر، اگر فرد آمادگی روانی یا فرهنگی لازم را نداشته باشد، صحبت از مرگ ممکن است باعث افزایش اضطراب و حتی ایجاد بحران روانی شود. برنامه های تلویزیونی که به طور ناگهانی موضوع مرگ را مطرح می کنند، با این خطر مواجه می شوند که مخاطب یا حتی مهمان برنامه را در وضعیت نامساعدی قرار دهند. هدیه دادن کفن و اعلامیه مرگ، اگرچه نمادین و هدفمند است، اما ممکن است به جای آگاهی، باعث ناراحتی، اضطراب یا حتی عصبانیت شود.
آیا مرگ اندیشی زمان و مکان خاصی دارد؟
یکی از انتقاداتی که به این گونه برنامه های تلویزیونی وارد است، زمان و مکان نامناسب برای مقابله با افکار مرگ است. بسیاری بر این باورند که اندیشیدن به مرگ نیازمند محیطی مناسب است که در آن فرد فرصت بازتاب، بحث و پردازش احساسات را داشته باشد. به عنوان مثال جلسات مشاوره روانشناسی، مراسم مذهبی یا کارگاه های معنوی می توانند مکان های مناسبی برای این کار باشند. اما برنامههای تلویزیونی، بهویژه برنامههایی که در زمینههای سرگرمی یا بحث عمومی هستند، حال و هوای دیگری دارند. مخاطبان این گونه برنامه ها معمولاً به دنبال آرامش، یادگیری یا سرگرمی هستند و ممکن است آمادگی مقابله با موضوعات جدی به ویژه مرگ را نداشته باشند. در چنین شرایطی، افکار مرگ نه تنها پیام مورد نظر را منتقل نمی کنند، بلکه می توانند اثر معکوس داشته باشند.
آسیب های احتمالی این گونه برنامه ها
برنامه هایی که به طور ناگهانی و غیرمنتظره از بین می روند ممکن است آسیب های مختلفی ایجاد کنند:
اضطراب و ترس از ارائه اعلامیه کفن و مرگ به خصوص در فضای غیررسمی و عمومی می تواند برای مهمانان و حتی مخاطبان استرس زا باشد. این می تواند به ویژه برای افرادی که اخیراً یکی از عزیزان خود را از دست داده اند دردناک باشد.
مخالفت با انتظارات فرهنگی در بسیاری از فرهنگ ها از جمله فرهنگ ما ایرانیان، مرگ موضوعی است که باید با احترام و در شرایط خاص با آن برخورد کرد. رویکرد گاه به گاه یا گاه به گاه به مرگ ممکن است به عنوان بی احترامی تلقی شود.
ناتوانی در انتقال پیام اصلی هدف از تفکر مرگ افزایش آگاهی و ایجاد تغییر مثبت در نگرش و رفتار افراد است. اما اگر به شیوه ای نادرست یا غیرحرفه ای ارائه شود، پیام اصلی می تواند در واکنش های احساسی گم شود.
راهکارهای مقابله با افکار مرگ در رسانه ها
اگر هدف برنامههای تلویزیونی از مطرح کردن مرگ، آموزش و شوکه کردن مخاطب است، باید با حساسیت و احترام بیشتری این کار را انجام دهند. برخی از پیشنهادات در این زمینه عبارتند از:
1 ایجاد زمینه مناسب به جای دادن کفن یا اعلامیه مرگ، می توان از راه های غیرمستقیم مانند گفتن داستان های الهام بخش، صحبت با افراد آگاه یا نمایش هنرهای مرتبط با مرگ استفاده کرد.
2 فراهم آوردن آمادگی ذهنی قبل از طرح موضوع، مجری برنامه یا مهمان برنامه می تواند مقدمه کوتاهی ارائه دهد تا مخاطب برای شنیدن موضوع آماده شود.
3 احترام به تنوع فرهنگی و شخصیتی افراد با فرهنگ ها و پیشینه های مختلف نگرش های متفاوتی نسبت به مرگ دارند. لازم است برنامه نویسان این تفاوت ها را در نظر بگیرند.
4 تعامل با مخاطب برنامه هایی که به موضوعات حساس می پردازند می توانند بازخورد مخاطبان را از طریق نظرسنجی یا بحث های عمومی جمع آوری کنند تا رویکرد خود را بهبود بخشند.
ابزاری قدرتمند برای معنا بخشیدن به زندگی، اما…
اندیشیدن به مرگ می تواند ابزاری قدرتمند برای معنا بخشیدن به زندگی و ارتقای رشد فردی باشد، اما این ابزار باید در زمان و مکان مناسب و با حساسیت های لازم مورد استفاده قرار گیرد. رسانه ها به عنوان یکی از تاثیرگذارترین ابزارهای ارتباطی، مسئولیت دارند که دقت و احترام را در برخورد با موضوعات حساسی مانند مرگ در اولویت قرار دهند. در غیر این صورت، به جای ایجاد آگاهی، ممکن است منجر به اضطراب، ناراحتی و حتی واکنش های منفی شوند.