در فضای پیچیده و بهم پیوسته رسانه های اجتماعی ، مرزهای بین سنت و مدرنیته ، دینداری و سبک زندگی جدید و حتی بین بیان شخصی و جذب مخاطبان ، مبهم تر می شوند.
یکی از مظاهر برجسته این پدیده ، حضور وبلاگ نویسان است که با نمایش یک سبک زندگی خاص ، در فضای مجازی مورد توجه گسترده قرار گرفته اند – ترکیبی از نمادهای مذهبی مانند حجاب با عناصری مانند حفظ سگ در خانه. این ترکیب ظاهراً متناقض بحث و گفتگوهای زیادی راجع به انگیزه ها ، عواقب و تأثیرات فرهنگی و مذهبی چنین نمایشنامه هایی بر روی مخاطب ، به ویژه نسل جوان ، مطرح کرده است.
هوجاتولسلام محمد زاریفی ، روانشناس و کارشناس آموزش دینی ، در جنبه های مختلف این پدیده مورد بررسی قرار گرفته است.
به گفته Hojjatoleslam Zarifi ، تجزیه و تحلیل انگیزه وبلاگ نویسان نباید یک بعدی باشد. او معتقد است که در پشت این رفتارها مجموعه ای از انگیزه های در نظر گرفته شده است.
“در هسته این رفتار ، نیاز اساسی بشر برای دیدن و تأیید وجود دارد که فضای مجازی به شدت تقویت می کند.” هرگونه لایک و اظهار نظر پاداش فوری روانی است. “
وی گفت: “بسیاری از وبلاگ نویسان کار خود را با هدف بیان شخصی و به اشتراک گذاری روزانه آغاز می کنند ، اما به تدریج منطق شبکه های اجتماعی – الگوریتم هایی که به محتوای بحث برانگیز پاداش می دهند – مسیر را تغییر داده و به یک استراتژی محاسبه شده برای جذب مخاطبان تبدیل می شوند.”
“ترکیبی از دو عنصر به ظاهر متناقض ، مانند حجاب به عنوان سمبل دین سنتی و حفظ سگ ها ، فرمول بزرگی برای ایجاد کنجکاوی و تعامل است. این نوعی انگل شناختی در ذهن مخاطب ایجاد می کند که به او واکنش نشان می دهد ؛ چه مثبت یا منفی و این واکنش ها سوخت موتور درآمدهای اینستاگرام است.”
Hojjatoleslam Zarifi ، با نگاهی عمیق تر ، این پدیده را به عنوان تلاشی برای جستجوی هویت در یک جامعه انتقالی می داند ، اما تأکید می کند که این تلاش اغلب سطحی و نمادین است:
“این پلنگ بین سنت و مدرنیته معمولاً مبتنی بر نمادها است ، نه بر تأمل فکری. دین در این فضا با معیار اندازه گیری پدیده های نوظهور به ابزاری برای سازگاری با آنها کاهش می یابد.” این روند گاهی اوقات را به یک سناریوهای فرهنگی بزرگتر تبدیل می کند که هدف نهایی آن تضعیف ساختارهای دینکین جامعه است. “
چرا جوانان این سبک از وبلاگ نویسان را جذب می کنند؟
به گفته این متخصص مذهبی ، این پدیده در حال پاسخگویی به چندین نیاز عمیق ذهنی در نسل جوان است:
“اگر تقاضا وجود نداشته باشد ، هیچ عرضه ای وجود ندارد. مرد جوان امروز که از الگوهای ایده آل دور است ، به دنبال الگوی در دسترس و مشابهی است.” با نمایش زندگی معمولی اما کمی زیبا تر و موفق تر ، این وبلاگ ها این خلاء را پر می کنند و یک رابطه شبه اجتماعی با مخاطب برقرار می کنند. “
هنگامی که یک انکار مذهبی توسط یک شخص محبوب با میلیون ها نفر از پیروان در قالب جذاب نمایش داده می شود ، به تدریج در ذهن جامعه قرار می گیرد و مرز بین معروف و انکار روان می شود.
او توضیح می دهد که این نمایشنامه ها یک تسکین موقت برای هویت نسل جوان است:
“مرد جوان امروز بین ارزشهای سنتی خانواده و فرهنگ مدرن جهان سرگردان است. وبلاگ ها به او می گویند که لازم نیست انتخاب کنید ، می توانید هر دو را داشته باشید!” بدون اینکه به سازگاری این دو فکر کنید. “
به گفته زاریفی ، علاوه بر این ، تماشای زندگی پر زرق و برق وبلاگ نویسان نوعی سرگرمی و فرار از واقعیت های زندگی است. از دیدگاه مذهبی ، این نوع دین نیز می تواند به عنوان یک دین آسان و شخصی در نظر گرفته شود که به جای رشد بشر ، برای تأیید سبک مصرف کننده خود در خدمت است.
تأثیر عمیق بر هویت و عادی سازی رفتارها
روانشناس مذهبی هشدار می دهد که تأثیر این الگوهای بر هویت جوانان بسیار عمیق است:
“هویت یک مرد جوان ، مانند خمیر نرم ، با الگوهای اطراف آن شکل می گیرد. دیدگاه مداوم این محتوا ارزش ها و رفتارهای وبلاگ را در ذهن مخاطب درونی می کند و هویت مذهبی وی را از اساس دانش و اصول به مجموعه ای از اینستاگرام کاهش می دهد.”
به گفته زاریفی ، خطرناک ترین نتیجه این فرایند تجزیه و عادی سازی رفتارهای غیرمعمول است.
“هنگامی که یک انکار مذهبی توسط یک شخص محبوب با میلیون ها نفر از پیروان در قالب جذاب نمایش داده می شود ، به تدریج در ذهن جامعه قرار می گیرد و مرز بین معروف و انکار روان می شود.”
محدود کردن دین یا تفسیر؟
برخی معتقدند که این وبلاگ ها در حال تعریف مجدد دین هستند. ظریف این دیدگاه را نادرست می داند و تأکید می کند که باید بین اندیشه و تفسیر مذهبی تفاوت وجود داشته باشد:
“آنچه ما اغلب می بینیم تفسیر رأی است. شخص سبک زندگی خود را قرار می دهد و سپس بخش هایی از دین را برای ساختن پوشش مذهبی انتخاب می کند. از دیدگاه روانی ، این مکانیسم دفاعی کاهش ناسازگاری شناختی در شخصی است که می خواهد هم مذهبی باشد و هم سبک زندگی را ناسازگار با دین حفظ کند.”
وی نتیجه می گیرد که این فرایند در واقع سفارشی سازی دین و کاهش آن از ذات الزام آور آن است.
توصیه هایی به وبلاگ نویسان ، مخاطبان جوان و خانواده ها
Hojjatoleslam Zarifi می گوید: “محبوبیت شما یک اعتماد بزرگ است.” لحظه ای از منطق لایک و فالور فاصله بگیرید و به این فکر کنید که چه دانه ای در ذهن مخاطب دارید. آیا شما معنویت واقعی یا مصرف گرایی با روکش مذهبی را ترویج می کنید؟
وی تأکید می کند که حتی اگر اهداف بسیاری از فعالان فرهنگی در این فضا مثبت باشد ، محتوای آنها می تواند ناخواسته در زمین بازی قرار گیرد که هدف آن تضعیف بنیادهای مذهبی جامعه است.
او همچنین به مخاطبان جوان می گوید: “دنیای مجازی نمایش خوبی است ، نه واقعیت.” خوشبختی در صلح درونی و رشد معنوی است ، نه در تعداد لایک ها. یک تحلیلگر باشید ، نه یک مصرف کننده صرف. “
او به خانواده ها توصیه می کند: با کودکان صحبت کنید ، نه بازجویی. به جای ممنوعیت گرامری ، از روش مکالمه سقراطی استفاده کنید. یعنی با پرسیدن سؤالاتی مانند “آیا این خوشبختی واقعی است؟” یا “چرا این صحنه برای نمایش انتخاب شده است؟” ذهن خود را به فکر و تجزیه و تحلیل تبدیل کنید.
به گفته حوزه علمیه ، بسیاری از تمایلات نوجوانان به وبلاگ نویسان ریشه در نواقص عاطفی و روانی دارند که خانواده باید جبران کنند.
معیار شناسایی الگوی و روش رویارویی فرهنگی
این متخصص مذهبی تأکید می کند: برای مؤمنان که شک دارند ، راه حل این است که به اصول قوی قرآن و Ahl al -Bayt بازگردید. ایمان خود را به رفتار مردم ایجاد نکنید. معیار الگوی ، تقوا ، دانش و هماهنگی گفتار و عمل با کتاب و سنت ؛ تعداد فالور نیست.
او الگوی واقعی را برای به یاد آوردن خدا می داند ، نه به یاد مد.
* ضرورت روایت مذهبی در فضای مجازی
در پایان ، Hojjatoleslam Zarifi نقش روحانیون جوان و چهره های مذهبی جوان در این زمینه را بسیار مهم می داند: دوره موضع منفعل و صرفاً بحرانی. آنها با حضور فعال و خلاق ، باید روایتی جذاب ، اصلی و مدرن از زندگی مذهبی را ارائه دهند. دینی که با خوشبختی و پویایی مغایرت ندارد.
وی تأکید می کند که روحانیت و فعالان فرهنگی باید زبان رسانه های مدرن را بیاموزند ، زیرا این نبرد روایات است.
“اگر روایت اصلی خود را به روشی جذاب ارائه ندهیم ، طبیعی است که روایت های سطحی و مصرف کننده این زمینه را حفظ کنند.” این یک مسئولیت بزرگ برای همه نگرانی های فرهنگی و مذهبی است. “