در روزهایی که بازار سینمای خانگی از همیشه گرمتر است ، داستانهای چندانی در پشت صحنه وجود ندارد. نفییه روشن ، بازیگر تلویزیونی مشهور و محبوب ، ابتدا به “محافل بسته” از سیستم عامل ها ، چالش های پیش روی بازیگران حرفه ای و نقش پول و روابط در انتخاب بازیگر می گوید. مکالمه ای که از یک واقعیت تلخ رونمایی می کند. واقعیتی که در آن استعدادها و سالها تلاش گاهی اوقات جای خود را در پس زمینه ها می گیرند و بازیگران واقعی را به حاشیه رانده می شوند.
بازیگری که سالها با هنر و هنر خود در تلویزیون شناخته شده است ، اما در شبکه های سینمای خانگی ، جایی که این روزها بازار داغ نقش ها و بازی ها است ، به دلیل روابط پنهان و تبعیض آشکار از راهپیمایی حذف شده است. این مکالمه نه تنها از انتخاب سیستم عامل بازیگر رونمایی می کند ، بلکه تصویری از تعصب در ایران ، مقاومت در برابر فشارهای مهاجرت و دنیایی را که عاشق خانه است ، نشان می دهد ، گاهی اوقات هزینه های سنگینی نیز دارد. هزینه ای که Nafisseh Roshan مفتخر به پرداخت آن است.
لحظه ای برای صحبت با او صحبت کردیم که جزئیات آن دنبال می شود:
یک تجربه متفاوت در سری ALA
خانم روشن ، شما نقش یک پزشک را در سریال ALA بازی کردید. این تجربه برای شما چگونه بود؟
راستش ، در ابتدا فکر کردم با یک فیلمنامه کلیشه ای روبرو هستم. اما هرچه بیشتر وارد فضای داستان می شدم ، بیشتر در عمق و دقت آن شرکت می کردم. از اصطلاحات پزشکی تخصصی گرفته تا داستان پردازی و همکاری با یک کارگردان توانمند مانند آقای موزافاری ، همه چیز متفاوت و جدی بود.
جالب اینجاست که مردم چنان با نقش من ارتباط برقرار می کردند که در خیابان و حتی سوپر مارکت سؤالات پزشکی می پرسیدند! برخی اعتقاد نداشتند که این فقط یک نقش بود ، نه واقعیت.
آیا فکر می کنید چنین سریال هایی می توانند بخشی از پیشرفت علمی و فرهنگی ایران را نشان دهند؟
مطمئناً بله ، البته ، در یک شرط مهم: این که سریال ها واقعی هستند ، نه فقط شعارها. “علا” پنجره ای برای من در دنیایی متفاوت بود. دنیایی که در آن بازیگر فقط راوی نیست بلکه می تواند نقش فعال در فرهنگ داشته باشد.
شهرت و مسئولیت ؛ دو طرفه
بیایید به موضوع اصلی گفتگو برگردیم: آیا افراد مشهور می توانند راویان پیشرفت ایران باشند؟
بله ، اما این یک جواب ساده نیست و “اما” بزرگ دارد. افراد مشهور همیشه به دلیل شناخت خود در معرض قضاوت هستند. آنها هر دو مورد حمایت و مورد انتقاد قرار می گیرند. این موقعیت مخالف است که می تواند بر آنها تأثیر بگذارد ، مشروط بر اینکه این اثر به درستی مدیریت شود.
من در یکی از مصاحبه هایم به یاد می آورم که چندی پیش در مورد میهن ، خاطرات و عشق به ایران ، به آنتن در مقابل ساختمان شیشه سوخته رفتم ، اما برخی این صحبت ها را متفاوت کردند. زندگی یک بازیگر شبیه زندگی در “ساختمان شیشه ای” است. هر حرکتی زیر شیشه بزرگنمایی است.
مهاجرت کنید یا بمانید انتخاب من
با این فشارها و داوری ها ، آیا هرگز به مهاجرت فکر نکرده اید؟
من فکر کردم ، و حتی فرصت هایی برای مهاجرت به اروپا و امارات وجود داشت. اما من و مادرم تصمیم گرفتیم بمانیم. چرا؟ زیرا ایران خاک من است.
وقتی آنها مرا در سفارت اتریش یا سایر کشورها می دانند و به من احترام می گذارند ، به من افتخار می کند. چرا باید این هویت را فقط به امید سعادت بیشتر کنار بگذارم؟ هیچ یک از دنیا غیر ضروری نیست. اما من این سرزمین را دوست دارم ، مغرضانه هستم و می خواهم در اینجا مؤثر باشم.
روایت پیشرفت ؛ چگونه؟
اگر افراد مشهور راویان ایرانی باشند ، پیش نیازها چیست؟
اول از همه ، باید از آنها سؤال شود. یعنی مؤسسات فرهنگی و رسانه ای برنامه ریزی دقیقی برای استفاده از ظرفیت صورت دارند. در هر موقعیتی ، هر کسی ممکن است قربانی سوء تفاهم باشد اگر به درستی هدایت نشود.
افراد مشهور در موقعیتی قرار دارند که می تواند جریان داشته باشد ، چه در حمایت از کالاهای ایرانی و چه در ارتقاء پیشرفت های علمی ، فرهنگی یا اجتماعی. اما این جریان فقط در صورت وجود تفکر ، احترام و تعامل دو طرفه مثمر ثمر است.
یک جمله ، یک پیام
اگر می خواهید فقط یک جمله به مردم بگویید ، آن جمله چیست؟
“من یک بازیگوش هستم ، اما اول از همه ، من یک ایرانی هستم.”
اینکه مردم به یک نقش اعتقاد دارند ، یعنی ما هنوز هم می توانیم امیدوار باشیم. ما هنوز هم می توانیم روایت باشیم. یک راوی آینده روشن برای ایران.
آیا تا به حال پیشنهادی برای همکاری در پروژه های متمرکز بر پیشرفت ایران داشته اید؟
بله ، در این زمینه پیشنهاداتی وجود داشته است. نه چندان گسترده یا سازمان یافته. اما در برخی از پروژه هایی که فرهنگی و نگرانی داشتند ، من افتخار می کردم که کار کنم. به نظر من ، اگر چنین برنامه هایی با دقت طراحی شده اند ، نه تنها من ، بلکه بسیاری از هنرمندان با جان ددل همراه هستند.
وقتی یک هنرمند احساس می کند نقش او فراتر از بازیگری است و قدم می گذارد در مسیر جامعه ، انگیزه او چند برابر می شود. از آنجا که شما فقط بازی نمی کنید بلکه تأثیر می گذارید. شما در حال جریان هستید.
چرا از ظرفیت چهره برای معرفی جاذبه های طبیعی ایران استفاده نمی کنیم؟
دقیقاً! این یک خلاء عالی است. ایران پر از گنجینه های طبیعی است. جزیره Zaman ، Qeshm ، Hormuz یا Miankaleh … جایی که زیبایی آنها نفس می کشد ، اما هنوز هم برای بسیاری ناشناخته است. اگر بتوانیم این زمینه ها را به زبان هنر معرفی کنیم ، با حضور بازیگران و با روایت مناسب ، هم گردشگری داخلی را تقویت می کند و افراد احساس مسئولیت بیشتری نسبت به محیط زیست خواهند کرد.
من بارها به مناطق بکر و حفاظت شده سفر کرده ام و از نزدیک دیده ام که فرهنگ چقدر خالی است. باید به مردم نشان دهد که این زیبایی ها فقط مناظر نیستند. بخشی از هویت ما هستند.
اگر من در چنین کاری شرکت می کردم ، باید از پشتوانه علمی ، متخصص و دلسوزانه برخوردار باشد. فقط یک سفر تفریحی یا یک فیلم تبلیغاتی نمی تواند مؤثر باشد. امروز مخاطب باهوش است. اگر او احساس کند چیزی صرفاً برای نمایش است ، آن را بازیابی می کند.
اما اگر با احترام ، رئالیسم و مسئولیت به این موضوع برویم ، من مطمئن هستم که تأثیر آن عمیق و ماندگار خواهد بود.
راوی ایرانی بودن ، افتخار بزرگ
اگر پیشنهادی برای حضور در یک پروژه ملی دارید ، آیا آن را می پذیرید؟
با همه البته ، تا زمانی که من می دانم تصویر صحیح ایران امروز ارائه می شود. تصویری از تلاش ، دانش ، امید و زیبایی. من هرگز از میهن خود جدا نشده ام. من بارها موقعیتی برای مهاجرت داشتم ، اما ماندم. ایران فقط نامی برای من نیست. ریشه دارد
اگر بتوانم از ظرفیت خود برای روایت زیبایی ، پیشرفت و حتی دردهای این سرزمین استفاده کنم ، نه؟ این کمترین کاری است که می توانم برای خاک مورد علاقه خود انجام دهم.
ایران یک سرزمین بزرگ است. پر از تنوع ، استعداد ، زیبایی و پویایی. ما هنرمندان اگر فقط یک نقش کوچک در شناخت این عظمت و این حقیقت داشته باشیم ، افتخار و مسئولیت پذیر هستیم.
این سرزمین سزاوار دیده شدن است. نه فقط با چشم بلکه با قلب.
تبعیض آشکار بین تلویزیون و سیستم عامل
خانم روشن ، بسیاری از بازیگران تلویزیونی از تبعیض در سیستم عامل ها شکایت دارند. آیا چنین تجربه ای داشته اید؟
متاسفانه بله بسیاری از سیستم عامل ها صریحاً می گویند: “شما یک بازیگر تلویزیونی هستید ؛ ما با شما کار نمی کنیم!”
این نگاه برای من واقعاً عجیب است. تلویزیون جایی بود که بسیاری از همان بازیگران یک پلتفرم یک بار آماده انجام هر کاری برای یافتن آن بودند.
من در سریال هایی با بزرگانی چون استاد علی ناصیریان ، خانم زنگان ، خانم تاواسولی و سایر بزرگان که هنگام پخش در خیابان بودند ، در سریال ها بودم. مردم با خانواده هایی در پارک ملاات جمع می شدند تا “نرهای” یا “میوه ممنوعه” را تماشا کنند. حال این است که بازیگر تلویزیونی در چشم طبقه دوم دیده می شود؟ این فقط به ما بی احترامی نیست ، بلکه توهین به حافظه جمعی مخاطب است
حلقه های بسته و تکرارهای خسته کننده
حلقه بسته ای که شما در مورد سیستم عامل ها درباره آن صحبت می کنید دقیقاً چیست؟
یک حلقه ثابت از بازیگران تکرار شده در کلیه پروژه های سکو وجود دارد. از شبهای مافیا گرفته تا شام زودیاک و ایران. به نظر می رسد که یک قرارداد نانوشته وجود دارد که هیچ چهره ای در خارج از این حلقه امکان پذیر نیست.
گاهی اوقات حتی صریحاً گفته می شود ، “اگر اسپانسر می گیرید ، نقش کنید!” هنگامی که یک مدیر برجسته به من گفت ، “اگر 23 میلیارد می خواهید ، جشنواره را بگیرید!” من با 23 میلیون اجاره نامه خود باقی مانده بودم ، چه رسد به 23 میلیارد!
روابط مشکوک ، پیشنهادات غیراخلاقی
شما گفتید که برخی از بازیگران با پول یا روابط وارد پروژه ها می شوند. آیا واقعاً آنجاست؟
بله ، متأسفانه آنجا. من تعارف نیستم من توسط گریممور و همسرش به مهمانی دعوت شدم. من از نظر خودم دیدم که دستیاران پروژه چگونه بازیگران را در میان پروژه ها می گذرانند.
آنها گفتند: “شما با چنین شخصی کار می کنید ، آن شخص برای شما نقش خواهد داشت.”
بازیگرانی هستند که نمی دانند از کجا آمده اند ، اما ناگهان با حقوق ماهانه 800 میلیون نفر وارد سیستم عامل ها می شوند.
در این میان ، با 22 سال تجربه ، باید از گفتن صاحب خود شرمنده باشم. این واقعاً دردناک است.
به دلیل “عدم خون”
برخی می گویند که شما کمتر قابل مشاهده هستید زیرا از مدارس خاص نیامده اید یا در محافل خاصی نبوده اید. آیا درست است؟
کاملاً درست است من از قلب مدارس دبیرستان دریافت نکردم. من دانشجوی پروفسور سمانداریان بودم و با روزهای به یاد ماندنی در 82 وارد تلویزیون شدم. سریال هایی مانند کما ، میوه ممنوع ، عملیات 125 ، مرا با مخاطبان معرفی کرد.
من پرداخت نکردم ، یک اسپانسر داشتم و نه در هیچ یک از طرفین مشکوک شرکت کردم.
من فقط کار کردم ، سخت کار کردم و بدون وقفه امتحان کردم. حالا ، چون من به آن حلقه های بسته نرسیدم ، آیا باید کنار بگذارم؟ این عادلانه نیست
تلویزیون خانه من است
در این شرایط ، چرا هنوز در تلویزیون هستید؟ اگرچه می دانید که ممکن است روی سیستم عامل ها کار نکنید؟
چون تلویزیون خانه من است. من از آنجا بزرگ شدم. من هنوز هم وقتی آرم Simafilm را می بینم فریاد می زنم. این تلویزیون بود که من را “نفیس” کرد.
اگر سازمان صدای آمریکا فردا به من پیشنهاد دهد ، من افتخار می کنم.
اما بله ، من پرداخت می کنم. در پیامهایی که می خورم ؛ آنها می نویسند ، “شما یک بازیگر دولتی هستید! مهره های دولتی!”
در حالی که من فقط بازیکنی هستم که عاشق خاک هستم. گفتم من ایران را دوست دارم ، حالا باید تحقیر شوم؟
مکانی که استعداد در آن باقی مانده است
چرا چهره هایی مانند شما در مقابل بازیگران میلیارد دلاری و عملکرد ضعیف نادیده گرفته می شوند؟
واقعاً به یک کار نگاه می کند. ما بازیگرانی داریم که سالها دفن شده اند ، اما اکنون آنها بیکار هستند. به عنوان مثال ، متکلمان کاو ، رفیق قدیمی من ، چرا دیده نمی شود؟
چرا سیستم انتخاب بازیگر باید به یک مسابقه حامی و روابط پشتی تبدیل شود؟ این بازیگر باید با هنر و تجربه خود انتخاب شود نه با پول و مهمانی.
من هنوز همان نفیس دارم …
آخرین حرف شما برای مخاطبان که هنوز انتظار نفیس دارند چیست؟
من هنوز همان نفیس هستم ؛ با تمام سادگی و صداقت آن. من با افتخار می گویم: تلویزیون خانه من است ، ایران خانه من است و بازیگری برای من کار نیست ، عشق.
من هرگز از هنر دست کشیده ام و از اخلاق بیرون نیامده ام. اما واقعیت تلخ این است: امروز ، اگر شما باید ارزش داشته باشید ، ممکن است از بین ببرید.