آخرین مطالب

همکاران

افسر نجات‌یافته از اعدام که چهره فرهنگی معروفی شد

افسر نجات‌یافته از اعدام که چهره فرهنگی معروفی شد

ابراهیم یونیسی در ماه ژوئن در بنه در کردستان متولد شد و در 5 فوریه در سن 9 سالگی درگذشت. بیش از 2 کتاب از وی باقی مانده است. از جمله “دن کیشوت” و “سه تفنگدار دریایی” برای نوجوانان ، “آرزوهای بزرگ” ، “خانه حقوقی و داستان دو شهر” توسط چارلز دیکنز ، “عقاب عقاب” توسط کنستانس هون ، “طوفان” توسط ویلیام شکسپیر ، اسپارتاکوس توسط هوارد فست ، “رمان”. هوم فورستر ، “سیری در انتقاد از ادبیات روسیه” و “یادداشت های روزانه یک نویسنده” فوجودور داستایوسکی در زمینه ترجمه. همچنین “دادا شیرین” ، “رویای رویایی” ، “گورستان غریبه” ، “دعا برای ارمن” ، “مادر من دو بار چسبیده است” ، “تغذیه زمستانی” (نوعی زندگی نامه یونسی) ، “جنگ سایه و داستان دیگر” ، “Kjukla و Gypsy” ، “وفادار”

البته ، خود یونسی سال 2 را نمی دانست و گفت: “این تاریخ ظاهراً درست نیست! شناسنامه دیر هنگام به کردستان آمد ؛ مانند همه چیز. سال 1 یا 2 بود که آنها شناسنامه من را دریافت کردند. یادم است که بین پدر و مادربزرگم تفاوت وجود دارد. مادربزرگ گفت شما چیزهای زیادی نوشتید و پدرم گفت:

ابراهیم یونیسی مدرسه ابتدایی را در سال 6 به پایان رساند و ابتدایی کلاس ششم را دریافت کرد. چرخه اول (سه سال اول) دبیرستان را در Saqqez خواند و سال 2 بود که چرخه اول به پایان رسید. او می گوید: “این یک سال بود که توسط نیروهای متفقین اشغال شود. با اشغال کشور ، منطقه قبیله ای قبیله شد. دیگر مدرسه ای وجود نداشت. من تا سال 4 بیکار بودم. امسال ، ارتش خانواده های ناله ای را برای اعزام به مدارس (دبیرستان و مأمور) دعوت می کرد اگر آنها فرزندان را واجد شرایط می کردند یا فرزندان خود را واجد شرایط می کردم. ابراهیم جاوان دیپلم خود را در سال 6 دریافت کرد و وارد کالج افسر شد. در سال دوم ، با ستوان دوم ، دو نفر از دانشکده افسران فارغ التحصیل شدند و در بخش Chahar Rezeieh (Urmia) خدمت کردند.

پس از انتقال به ارتش چهار بخش ، او ازدواج می کند و کودک می شود. یونسی در یک تصادف تیراندازی کرد … “رضئی خیلی برفی بود … آنها پای من را قطع کردند …” چیز تلخ که چند سال بعد او را به اعدام سوق داد: “من در ذخایر ارتش بودم تا سال 3 تا سال 3 ساله باشم که حزب توهی وابسته به حزب Tudeh پس از کودتایی که به طور سریع از آن استفاده می شد ، کشف شد. “دادگاه های فوق العاده” در دوازده گروه در تاریخ 20 اکتبر به عنوان بخشی از گروه دوم محاکمه شد.

او ترجمه و کار نوشتن را از همان روزهای زندان آغاز کرد و تا پایان عمر خود ادامه داد. هنر قصه گویی در زندان نوشته شده است. و او همچنین چارلز دیکنز را در آنجا ترجمه می کند.

پس از زندان ، وی چندین سال است که بیکار شده است تا اینکه با محمد قاضی در Companx همکاری کند. قاضی همان دبیرستان دبیرستان خود بوده است. یونسی با یک قاضی که لیسانس لیسانس و کارمند دارایی بازنشسته بود ، همکاری کرد و هر شب پنج یا شش سال با او همکاری می کند. هم با خانواده های خود در خانه و چه در کافه و رستوران. مهندس Ezzatollah Rastkar ، برادر Fahimeh Rastkar ، در سازمان برنامه تأثیرگذار است. کار در مرکز آماری ایران ، وابسته به سازمان برنامه ، او را برای یونس می یابد. به عنوان یک محقق ، سپس مترجم ، سپس رئیس مرکز کار می کند.

او همچنین فرماندار کردستان پس از انقلاب بود. در حین دفتر فرمانداری ، وی بهانه هایی برای انتشار کتابی به نام خود داشت ، بنابراین او کتاب هایی از سیروان آزاد منتشر کرده است که دختر و پسرش را ترکیب می کند.

ابراهیم یونس بیش از 5 داستان و رمان در حرفه خود دارد که در سایه ترجمه های او کمتر مشهود است. مقاله “بازتاب عناصر اقلیمی در داستان های ابراهیم یونیسی” توسط زینب ناصاری که به زبان فارسی و ادبیات مجله دانشگاه تبریز منتشر شده است ، آمده است: او یکی از نویسندگانی بود که به دلیل جهت گیری سیاسی خود فضایی را برای داستانهای خود انتخاب کرد که می تواند عقاید سیاسی خود را بیان کند. بنابراین به ادبیات اقلیمی روی آورده است و محیط روستا را برای بیان اندیشه سیاسی و توضیح ایده های حزب خود پیدا کرده است. زندگی پر جنب و جوش رایا ، فقر افرادی که در ظلم و ستم و سیستم برده داری شرکت می کنند ، متوسل شدن به قاچاق و حرکت در مرزها ، مباحث بالایی از داستانهای یونسی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *