آخرین مطالب

همکاران

ادامه واکنش‌ها به جهنم ساختگی در فومن/ این نوع بازسازی بیشتر شبیه جهنم تئاتری است تا یک گفت‌وگوی معنوی

ادامه واکنش‌ها به جهنم ساختگی در فومن/ این نوع بازسازی بیشتر شبیه جهنم تئاتری است تا یک گفت‌وگوی معنوی

سالها پیش ، عشق به خدا و ایمان عمیق به مهربانی و وحدت خدا در من ، از کلام پدربزرگم ، که قرآن را با صدای آرام و جذاب در یک اتاق کوچک می خواند. شکل گرفت

من در کنار پدربزرگ نشسته بودم و سعی می کردم کلماتی را بسازم که شاید مثل او مانند او نمی شناسم. من با همان لحن صحبت می کنم. از آن زمان تا امروز ، کلمه خدا در ذهن من با زیبایی و آرامش نهادینه شده است.

وقتی دیدم فیلم هایی در مورد بازسازی جهنم در فومن ، این سؤال به ذهن من رسید که آیا واقعاً فکر می کنیم ایمان با نمایش وحشت ایجاد شده است؟

حداقل در مورد خودم ، ایمان واقعی از جایی آغاز شد که پدربزرگ من با عشق به قرآن خواند ، نه جایی که کسی در مورد رنج و سوزاندن به من گفت.

این نوع بازسازی بیشتر شبیه به یک جهنم تئاتر است تا یک گفتگوی معنوی. در موقعیت رسانه ، این تنها می تواند وسیله ای برای نشان دادن وحشت باشد ، نه آموزش اندیشه.

پروژه “ساعت بهشت” ، که در Fouman اجرا شده است ، تجربه بصری و روایی از مرگ ، لنگ و جهنم را به بازدید کنندگان می دهد. از حضور نکیر و انکار به پل جهنم و شعله های جهنم. اما دستاورد این بازسازی خشونت آمیز و آشکار آخرت ، دستاورد کشور و حداقل برای مردم منطقه فومن چیست؟ شهری که به آن حسادت می کنم ، ایمان و سادگی مردم آن به دلیل سالها سفر به آن و روستاهای اطراف آن.

بازنمایی دین در قالب یک پروژه تظاهرات از جهنم ناخواسته این موضوع را ایجاد می کند که “دین پناهنده است ، نه یک تهدید ؛ و دعوت و نه اجبار” در ذهن مردم.


آیا می توان اعتقادات مذهبی را با دلسوزی و عشق منتقل کرد یا فقط باید از طریق آتش و عذاب به نسل بعدی منتقل شود؟ آیا نسل امروز که با محتوای تعاملی و ارزشمند رشد می کند ، از یک نسخه از پارک ترسناک استقبال می کند؟ حتی ابزارهایی که ما را به یاد هالووین برای بازیگران چنین پروژه ای پر هزینه می اندازد. ترس آموزش نمی دهد ، می ترسد. ترس از نمایش که جای خود را دارد.

از نظر روانشناختی ، چنین فضاهایی می تواند تأثیرات جدی بر کودکان و نوجوانان داشته باشد. بازنمایی چهره های پریشان ، فریادها و توضیحات بصری از جهنم به جای یک جنبه تدریس ، منجر به تروما و آسیب می شود.

از طرف دیگر ترس می تواند رفتار شخص را در کوتاه مدت کنترل کند ، اما در دراز مدت ، مکانیسم دفاعی مغز مغز خود را به سمت انکار ، نفرت یا حتی شورش سوق می دهد. آنچه ظاهراً مؤثر است می تواند غیرقابل برگشت و برگشت ناپذیر در داخل باشد.


در روان درمانی مدرن ، تکنیک قرار گرفتن در معرض ترس بسیار دقیق ، تدریجی و با نظارت متخصص است ، نه با فریادها ، شعله های آتش و دود.


نگرانی اصلی امروز ایمان مخاطب نیست بلکه وضعیت روانی کودکان و نوجوانان است. چگونه یک کودک خردسال امروز می تواند از آن فضای ترسناک بیرون بیاید ، چگونه فردا می تواند تصویری دوست داشتنی از خدا بسازد؟


چگونه دعا کنیم ، وقتی ذهنیت “خدا مهربان تر از والدینش است” در ذهن او می شکند.


اگر می خواستیم ایمان به آتش را آموزش دهیم ، انبیا به جای دعوت تهدید می کردند.


پس چرا امروز این مسیر را انتخاب کردیم؟


در برخی از کشورهای توسعه یافته ، پروژه هایی نیز با هدف آموزش مفاهیم اخلاقی -مذهبی وجود دارد. اما آنها با رویکرد انسانی و آینده خود متفاوت هستند.


در یکی از کشورهای توسعه یافته ، مفاهیم آخرت را از طریق ترکیبی از هنر دیجیتال ، موسیقی و گفتگوی رایگان با نوجوانان معرفی می کند. هیچ اثری از آتش و شکنجه وجود ندارد و فقط سؤالاتی برای تأمل در ذهن مخاطب وجود دارد.


در هلند ، موزه ای در مورد مرگ وجود دارد که با تمرکز بر فلسفه ، خاطرات خانوادگی و داستان پردازی ، کودکان را برای درک زندگی و مرگ و در یک محیط اضطراب آماده می کند. اما شواهد حاکی از آن است که در پروژه Fouman ، ما هنوز به طناب پوسیده “ترساندن برای آموزش” اعتماد داریم.

آیا زمان بررسی نیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *