آخرین مطالب

همکاران

آیا عمر طولانی حضرت مهدی (عج) منطقی است؟/ داستان پیرمردی که با یک ذکر عمر زیاد یافت

آیا عمر طولانی حضرت مهدی (عج) منطقی است؟/ داستان پیرمردی که با یک ذکر عمر زیاد یافت

به گزارش خبرفری، درباره بقای امام زمان (عج) در دوران غیبت بحث های زیادی شده است. برخی این امر را غیرممکن می دانند، اما متکلمان بر این باورند که این امر ذاتاً غیرممکن نیست و اگر اسباب طبیعی و ماوراء طبیعی فراهم شود، انسان می تواند عمر طولانی داشته باشد، اما امروزه علم تجربی در حال پیشرفت است و روز به روز بر میانگین عمر انسان افزوده می شود.

علامه مجلسی در بحارالانوار به این موضوع پرداخته و سعی در اثبات این موضوع از منظر روایی داشته است. او داستان افرادی را روایت می کند که با آموختن برخی از اسرار و نیز به لطف خداوند توانسته اند عمر طولانی داشته باشند. یکی از این داستان ها درباره پیرمردی است که در بصره زندگی می کرد.

داستان عجیب پیرمرد بصری

سید علی بن عبدالحمید در کتاب «الأنوار المدیه» از جدش عبدالحمید نقل می کند که خود او از ابوالحسن ادیب بصری که از اهل قلم بود روایت کرده که در سال 392 هجری قمری سالهای زیادی در کشور اسلامی قحطی و بلا بود. اما اطراف بصره پر برکت و گشاده بود و چون اعراب از وضع زندگی بصره مطلع شدند از نقاط دور با قبایل مختلف که هر کدام به گونه ای خاص صحبت می کردند به بصره آمدند. من هم با گروهی رفتم تا از احوال مردم بصره اطلاع پیدا کنم و شاید از گفتگوی شیوای برخی از آنها استفاده کنم.

کاتب بصری ادامه می دهد: آنجا چادر بلندی را دیدیم… وقتی به طرف آن رفتیم پیرمردی را در گوشه ای دیدیم که ابروهایش روی چشمانش افتاده بود و جمعی از غلامان و دوستانش دور او بودند. با پیرمرد احوالپرسی کردیم. جواب داد و ما را به گرمی پذیرفت. یکی از اصحاب ما را به پیرمرد معرفی کرد و گفت: این مرد بزرگی است و سرپرستی راه ها را بر عهده دارد و او را از اصالت عرب می دانند. همچنین کسانی که با او هستند، همگی از قبیله ای مهم با منش و فصاحت هستند.

پس از مدتی به آن شیخ گفتیم: تو در این مکان سکنی گزیده ای… ما نزد تو آمده ایم تا از تو بهره ها و احسان بگیریم. اکنون که شما را دیدیم امیدواریم بزرگواری خود را از ما سلب نکنید.

پیرمرد گفت: عزیزانم، خدا شما را زنده نگه دارد، دنیا مرا از آنچه از من می خواهید محروم کرده است. اگر فایده کلمه عربی را می خواهی از «ابوة بیه» بگیر و به خیمه بزرگی که در مقابل آن بود اشاره کرد. ما هم به چادر مذکور رفتیم. پیرمردی را دیدیم که دراز کشیده بود و چند نفر از خادمان او را گرفته بودند. سلام کردیم و به او گفتیم که بین ما و پسرش (پیرمرد اول) چه گذشته است. گفت: عزیزان من! خداوند شما را زنده نگه دارد. من هم همان بهانه ای را دارم که پسرم از شما پرسید. اما می توانید از پدرم استفاده کنید که در خانه اش است و به یک چادر تمیز اشاره کرده است.

به هم گفتیم دیدن پدر این پیرمرد از هر سودی که بخواهیم از او بگیریم بهتر است. اگر منفعتی گرفتیم، استفاده جداگانه ای است که حساب نمی کنیم! پس به سمت چادر مذکور رفتیم. غلامان و کنیزان زیادی را در اطراف او دیدیم. وقتی ما را دیدند به سوی ما شتافتند و سلام کردند و گفتند: خدا به شما عمر بدهد، چه می خواهید؟ گفتیم: می خواهیم سلام کنیم و از محضر او استفاده کنیم. گفتند: آقا ما را به هر نحوی می توانید استفاده کنید. سپس یکی از خدمتکاران رفت و اجازه ورود گرفت و ما را نزد خود برد. وارد چادر که شدیم دیدیم بالای آن تختی گذاشته اند و دو طرف آن پشت و بالش گذاشته اند و پیرمردی با موهای ریخته سرش را روی آن گذاشته است. با صدای بلند احوالپرسی کردیم و او هم جواب خوبی داد. سخنگوي ما نيز به او گفت كه به پسرش چه گفته است. توضیح دادیم که شما به ما معرفی شده اید تا بتوانیم از شما بهره مند شویم. پیرمرد چشمانش را که در حدقه فرو رفته بود باز کرد و به غلامانش گفت: مرا بنشینید.

سپس فرمود: عزیزان من! من به شما خبر می دهم، آن را بردارید. نسل پدرم در حال نابودی بود. سپس در سن پیری او به دنیا آمدم و او از تولد من بسیار خوشحال شد. سپس در هفت سالگی پدرم از دنیا رفت و پس از او عمویم مانند پدر از من مراقبت کرد. روزی عمویم مرا به محضر پیامبر برد و گفت: یا رسول الله! این بچه برادرزاده من است. پدرش فوت کرد و من از او مراقبت می کنم. حیف که این یاد برادرم بمیرد، تعویذی به من بیاموز تا بچه به برکتش سالم باشد. حضرت فرمود: چرا از «ذات القلاقال» خبری نیست؟ گفت: یا رسول الله ذات القلاقال چیست؟ فرمود: یعنی سوره جهد (قال یا ایها الکافرون)، سوره اخلاص (قال هو الله آهو)، سوره فلق (قال عوض الفلق) و سوره ناس (قال اوض الناس) را بخوان. من هر روز صبح آن را می خوانم و می خوانم و به وسیله آن به خدا پناه می برم و تا کنون هیچ آسیبی و مریضی نداشته ام. پس آن را حفظ کن و زیاد بخوان و به وسیله آن از ضرر خداوند متعال پناه ببر.

عنایت الهی در افزایش طول عمر

داستان فوق به تعبیر مفسران نشان می دهد که با لطف خداوند می توان عمر را زیاد کرد. در حقیقت آنچه باعث عمر بیشتر پیرمرد بصری شد، ذکر ذات القلاقال نبود، بلکه عنایت و برکت الهی بود که از طریق پیامبر خدا (ص) به او و اهل بیتش رسید. شکی نیست که این لطف شامل حال امام زمان (عج) نیز می شود و بیشترین لطف را از خداوند نصیب ایشان می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *