به هر حال ، افشاری در موقعیتی قرار دارد که ممکن است کمی اغراق آمیز باشد ، در مورد کیفیت بازیگری وی در پایتخت اظهارنظرهایی را مشاهده کنید. بعضی اوقات ما فکر می کنیم که قحطی این است که بحرام افشاری هدف ستایش های بسیار است. در سه بخش جداگانه ، ابتدا به کیفیت بازی او در چند سکانس مبتنی بر ویروسی نگاه می کنیم.
کیفیت عمل بهرام افشاری در “سرمایه”
بحرام افشاری در فصل های پنجم و ششم سریال “پایتخت” با نقش باتاش فریبا ، جوانان پرشور و گاه سرکشگر شهرت یافت. او با استفاده از فیزیک فیزیکی خاص خود ، توانست شخصیت خود را به شکلی به تصویر بکشد که مخاطب را به خود جلب کند. توالی هایی مانند قرار گرفتن در معرض خانواده وی پس از بازگشت از صحنه های خارج یا رانندگی ، به ویژه در فضای مجازی ، به طور گسترده ای منعکس شد.
اما منتقدین بر این باورند که افشاری طی چند سال گذشته در استفاده از سینمای تجاری تکرار شده است ، در استفاده از زبان بدن تکرار می شود و بیان مناسب را بیان می کند و از ریتم نسبتاً خوب او دور بوده است. در حقیقت ، بازی افشاری در برخی صحنه ها اغراق آمیز است و این ممکن است باورپذیری شخصیت را کاهش دهد. به عنوان مثال ، در توالی هایی که یک واکنش عاطفی قوی دارند ، این اغراق ممکن است برای برخی از بینندگان غیر واقعی به نظر برسد.
به عنوان مثال ، در سکانس پیانو ، او سعی می کند مخاطب را بخنداند و بدن خود را با حرکات غیر ضروری می خنداند ، اما نه به عنوان افشاری و داستان آنقدر کشیده نشده است تا مخاطب را به کیف بیاندازد. ترتیب دیگری که در فیلمنامه به وی داده شده است ، بیماری خاصی است که ما به عنوان “بیماری Memoni” در این سریال می بینیم. در حقیقت ، این ترتیب در نهایت نمی تواند داستان خاصی را به داستان ببخشد ، بنابراین پایتخت ، مانند قسمت های اول ، هنوز هم با ضعف متن اسیر می شود و بیش از نیمی از جاده هنوز به نقطه قابل قبولی نرسیده است.
نظرات بهرام افشاری در مورد بحرام افشاری
پس از پخش فصول “پایتخت” اخیر ، اظهارات بی شماری در مورد عملکرد بحرام افشاری وجود داشت. برخی از مخاطبان و حتی چهره های هنری او را به عنوان یکی از بهترین بازیگران نسل جدید معرفی کرده اند و بازی او را عالی می دانند. این ستایش به حدی پیش رفت که برخی او را با بازیگران با تجربه و برجسته سینما مقایسه کردند. از طرف دیگر ، گروهی از منتقدین معتقدند که این نظرات بیش از حد نادیده گرفته می شوند و باید به عملکرد افشاری واقعی تر نگاه کرد.
به عنوان مثال ، یک کاربر به نام Negin در مورد بازی خود نوشت: من از ابتدای سریال منتظر بحراپاری بودم ، چقدر خوب این پسر مانند یک میمون واقعی بود.
ساسان: به محض رسیدن سطح پایتخت به ده لووال ، از بحرام افشاری بود.
یا به عنوان مثال ، ستایش اغراق آمیز ماتین: بحرام افشاری در فصل جدید پایتخت میمون که فکر می کنید او برای نقش بعدی در جنگل های آمازون تمرین می کند ، آیا می توانید در پسر خیلی محکم باشید؟
حرفه هنری بحرام افشاری در سالهای اخیر
نمایش جوجه تیغی
بحرام افشاری کار هنری خود را از تئاتر آغاز کرد و در نمایشنامه هایی مانند “جوجه تیغی” به کارگردانی عموم مردم شرکت کرد ، نمایشنامه ای که شبیه زندگی شخصی افشاری است. اما این نمایش ترکیبی از مونولوگ ، ایستاده و فیلم بود ، نه اینکه یک متن و محتوای قوی تهیه کند. یک ترکیب نامتعادل و علی رغم استقبال زیاد ، آنچه باید در نهایت انجام شود.
فسیل
منتقدین بر این باورند که وی نتوانسته است شخصیت جدیدی را در این فیلم ایجاد کند و انواع قبلی خود را تکرار کرده است. به ویژه ، شباهت های بین نقش “ACE” در “فسیل” و شخصیت “Behtash Fariba” در سری پایتخت دیده شده است ، که نشان دهنده عدم تنوع در بازی او است. همچنین ، برخی از انتقادات خاطرنشان می کنند که این فیلم در بخش هایی از ریتم کشیده شده است ، به خصوص در صحنه هایی که شخصیت “es” به یک کما می رود ، که منجر به فیلمبرداری فیلم می شود.
سال گربه
منتقدان “سال گربه” نیز معتقدند که افشاری نتوانسته است نقش جدید و متفاوتی را به نمایش بگذارد و تعداد بیشتری از انواع قبلی خود را تکرار کرده است. سال گربه مبتنی بر موقعیت های نامربوط است و شوخی های فیلم خوشمزه و سست است. همچنین ، برخی از انتقادات مربوط به وابستگی بیش از حد فیلم به حضور افشاری ، با اعتقاد بر این که فیلمنامه ها و کارگردانان نتوانسته اند جذابیت کافی داشته باشند. به طور کلی ، بحرام افشاری در “سال گربه” نیز نتوانست شخصیت متفاوتی نسبت به کارهای قبلی خود ارائه دهد.
هفتاد و سی
در این فیلم ، افشاری همان زبان بدن ، همان لهجه و همان یادگارهای اغراق آمیز را تکرار می کند. این بدان معنی است که او هنوز نتوانسته است از سایه طنز تلویزیون خود خارج شود. او لهجه ها را به ابزار اصلی طنز تبدیل کرده است ، نه یک عنصر مکمل. این باعث شده است که نمایشنامه او سطحی ، تکراری و غیر ضروری باشد. بعد از گذشت چند دقیقه ، مخاطب از ازدحام های افشاری خسته شده است. از آنجا که او احساس می کند که این بازیگر در حال انجام یک موضع شخصی است و در زمینه یک داستان نقشی ندارد. در حقیقت ، او قادر به عبور از مرز کمدی و ورود به لایه های چشمگیر شخصیت نیست. کل بازی در سطح ثابت و کارتونی باقی مانده است.