شکرخدا گودرزی نویسنده و کارگردان تئاتر در یادداشتی خطاب به مسعود بیشیکیان رئیس جمهور ایران به انتقاد از وضعیت کنونی تئاتر پرداخت.
در یادداشت گدرزی آمده است:
«به نام خدا، زندگی و حکمت
آقای رئیس جمهور نخوانید!
البته من با شما صحبت می کنم آقای رئیس جمهور!
هر چند در جمله اول تخلف کردم…
چرا
شاید به این دلیل که هدف از تخلف از گمرک تاکید بر …
چرا میگم نمیخونی!؟ شاید قصد من تشویق شما به خواندن، ایجاد انگیزه یا کنجکاوی در شما باشد… البته این اختراع من نیست. وقتی خداوند به آدم ابوالبشر فرمود: آن میوه را نخور! در واقع او را وسوسه می کند که غذا بخورد …
البته شاید چون وقت ندارید به هنر اختصاص دهید، من با نقض غرض شروع کردم! چون تا به حال تو را در گالری های بصری ندیده ام، نه در سینما، نه هنگام تماشای کنسرت و نه در رویدادهای هنری دیگر! بیچاره هنر تئاتر مظلومی که جای خودش را دارد! شاید به این دلیل است که سرتان خیلی شلوغ است و درگیری های زیادی دارید!
بله آقای رئیس جمهور!
مشکلات بزرگتر از هنر داری! با این سخنان امیدوارم یکی از مسائل مهم اولویت معیشت مردم به ویژه هنرمندان ارجمند تئاتر باشد! شما باید برنامه هایی برای بهبود شرایط زندگی مردم داشته باشید، اما آنچه در عمل دیدیم این است که مواد غذایی روز به روز بیشتر از چرخه زندگی مردم حذف می شود. این ربطی به خیرخواهی و حسن نیت شما ندارد، به عدم تطابق دخل و خرج است که یا به اراده من است یا خیر. به این دلیل که رونق هنر به چرخه اقتصادی اکثر هنرمندان کمک می کند، نه تنها چهره های پردرآمد و مشاهیر، و نه به این دلیل که بازار هنر ناب از رونق افتاده و این روزها نوعی هنری رواج یافته است که چیزی ندارد. برای انجام با هنر اصیل و نگران! می توان با فرهنگ و انگیزه های مشارکتی، با سرمایه ملی، یعنی نیروی انسانی، از این وضعیت خارج شد و حتی چرخ دنده های اقتصاد پویا را در جامعه ای پویا و هویت محور آغاز کرد! نمونه آن جامعه اتریش پس از جنگ جهانی دوم است.
رئیس جمهور محترم!
شما باید یک چیز را بدانید که شما ادعای حکومت وحدت ملی را دارید و این ادعای بزرگی است. شما خوب می دانید که هماهنگی فقط در عرصه سیاسی حاصل نمی شود، مگر اینکه زیرساخت های فرهنگی آن که هماهنگی دل ها و ذهن هاست در عرصه فرهنگ و هنر فراهم شود. شاید اشتباه نباشد اگر بگوییم “هنر بزرگترین دروازه آشتی است!”
هنر می تواند به زیباترین و رساترین وجه زمینه پذیرش هماهنگی در جامعه را فراهم کند و از این طریق است که میل به هماهنگی در سایه «عدالت» خود را نشان می دهد. روی زبان توافق نمی شود کار دیگری کرد و آسیاب همان مداری را که تا الان چرخیده روشن می کند! وفاق نیاز به تغییر شرایط موجود و حرکت برای رسیدن به شرایط مطلوب را می طلبد!
آقای رئیس جمهور!
من به عنوان یک شهروند به شما رای داده ام و این صداقت را در شما پیدا کرده ام که تا آخر به پیمان خود با مردم پایبند باشید «که اگر نتوانید کار کنید کنار بکشید!» بگذارید به شما بگویم که هنر هر کشوری نشان دهنده سطح تمدن و اعتلای آن کشور است. یک کشور با فرهنگ و هنرش می تواند بر قلب ها حکومت کند نه با حرارت و قدرتش! به عنوان دانشجوی هنر و نمایشنامه نویس و کارگردان، بزرگترین افتخار من نوشتن درباره نکات برجسته فرهنگی و شاهنامه بوده است و در بازیگری نیز نقش هایی را ایفا کرده ام که فراموش نمی شود. حرکتی انجام دهید که چشم انداز توجه شما به هنر را نشان دهد و هنر در منظر دیدگاه استراتژیک شما جایگاهی داشته باشد. هنوز نمی دانیم چشم انداز و برنامه های وزارت فرهنگ و ارشاد چیست!؟ چون نه چیزی ارائه کرده اند و نه چشم اندازی ترسیم کرده اند و همان کاری را که بوده ادامه می دهند و این در مجموع و در نگاه رفتاری و عملکرد مدیران اجرایی و دولتمردان در حوزه هنری نیز مشهود است. منصوب کرده اند. در سیاست ها و برنامه های آنها آینده نگری برای تغییرات اساسی در تولید محتوای مرتبط با فرهنگ و هویت ملی وجود ندارد.
نمونه کوچکی از این ادعا این است که در سه دولت گذشته آقایان روحانی، رئیسی و جناب عالی درخواست اجرای یک اثر ملی توسط «خواجه نصیرالدین طوسی» در تالار وحدت با پنج مدیر عامل و در زمان آقای مهندس را داشته ام. دوره روحانی به آستانه تولید رسیدیم. که کرونا باعث توقف کار شد.
از آغاز حکومت وحدت ملی باز هم انگیزه تولید این اثر را پیدا کردم، به همین دلیل مذاکرات خود را با مدیر عامل وقت بنیاد رودکی جناب آقای دکتر عالی یاری آغاز کردم و ایشان اجاره تالار وحدت را 50 تخفیف دادند. %! که البته جای تشکر و قدردانی دارد، اما دیدگاه فاقد روحیه هویت مداری و توجه به فرهنگ گرانبهای ایران زمین و سرزمین و شکوه های فرهنگی آن است!
اولین سوال من این است که چرا دولت از هنرمندان حمایت نمی کند و نسبت به دغدغه های آنها بی تفاوت است؟ و نکته دیگر اینکه چرا دولت نه تنها از هنرمند حمایت کامل می کند، بلکه به فکر درآمد و رانت نمایش هایی است که برای اجرای آثار هنری، آثاری که متن، موضوع و مضمون آن هاست. همه چیز در مورد معرفی چهره های مشهور است یا فرهنگ دیرپای این سرزمین؟ بدون گیشه!
برای متون اندیشه محور همین بس که بگوییم; متون ایرانی که بر اساس متون کهن، تاریخ یا زندگی بزرگان تولید می شوند، متونی هستند که بر اساس سند چشم انداز و اسناد سطح بالا، نقش بسزایی در معرفی و ارج نهادن به فرهنگ و هنر این سرزمین دارند. وظیفه دولت و مسئولان این است که این متون را به بهترین شکل درآورند و به کامل ترین شکل مورد حمایت قرار دهند.
بیش از چند ماه است که برای ساخت نمایش بزرگ «خواجه نصیرالدین طوسی» درخواست ملاقات با وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی را دارم. متاسفانه در این مدت با نهایت همکاری دفتر ایشان نتوانستم با ایشان به صورت حضوری یا تلفنی صحبت کنم. به ناچار سراغ گزینه بعدی وزارت ارشاد یعنی مشاور عالی و مدیرکل محترم حوزه وزارتی رفتم و در 2 تماس تلفنی قانع شدند که به مدیر عامل تالار وحدت بنویسند: نهایت مساعدت و حتی رایگان!
اما باز هم درب گفتگوی ما با تالار وحدت روی پاشنه تخفیف 50 درصدی می چرخد! دلایلی که مدیر عامل تالار برای دریافت پول بیان می کند تا حدودی قانع کننده است. حقوق پرسنلش را هم از درآمدش بپردازد!
جناب رئیس جمهور محترم!
در سالهای نه چندان دور که جوانتر بودم و موهایم جت بلک بود و هنوز آنقدر دانش و تجربه نداشتم با من تماس گرفتند و پیشنهاد ساخت برنامه را دادند و نگران نشدم. درباره سالن اجرا، دکور، لباس یا تبلیغات. و… دولت وظیفه خود می دانست که از هنر حمایت کند. دولت به هنرمند احترام گذاشت. هنرمند به مهاجرت و گوشه نشینی فکر نمی کرد. صحنه آن سیریان ها، بیضایی، رفیعی، صبری و… بود!
هنر درام مانند هنرهای دیگر یا هنرهای تجسمی نیست که رسا بتواند در هر دوسالانه یا نمایشگاهی شرکت کند، هنر درام به دلیل زنده بودنش نیازمند الزاماتی است و حمایت از هنر تئاتر با هنرهای دیگر در کل دنیا متفاوت است. آثار زیرزمینی که با فرهنگ موسیقی کشور همخوانی ندارند ممکن است به صورت خصوصی تولید و در جشنواره ها شرکت کنند اما اثری که معرف فرهنگ این سرزمین باشد مدت هاست مورد حمایت جدی قرار نمی گیرد.
آقای رئیس جمهور! این طومار را نخوانید!
اگر بخوانی از این همه آزار و اذیت هنرمندان تئاتر ناراحت می شوی. تئاترها به دلیل سودآوری و درآمدزایی در انجام رسالت خود در خدمت به فرهنگ عمومی ناکام هستند. کسانی هستند که از تئاتر امرار معاش می کنند و گاه از خون گروه های نمایشی امرار معاش می کنند و زحمات سالانه شان به جیب تئاتر داران خصوصی می رود! اگر به همین منوال ادامه دهیم، باید رویای تئاتر ساخت بشر را به گور ببریم!
آقای رئیس جمهور!
اگر تئاتری چون «خواجه نصیرالدین طوسی» دانشمند، سیاستمدار، نویسنده، حکیم و استراتژیست فرهنگی تولید نکنیم و او و خدماتش را به نسل جوان معرفی نکنیم، چه کنیم!؟
آقای رئیس جمهور، تهیه کنندگان تئاتر ملی در بدترین وضعیت قرار دارند، آنها را پیدا کنید و اگر این طومار را خواندید به سوال من پاسخ دهید… چرا تئاتر اینقدر مورد بی مهری قرار گرفته است و چرا تئاترهای عمومی که از بودجه عمومی زندگی می کنند و وظیفه آنها باید گسترش و حمایت شود؟ از فرهنگ و هنر ملی در چرخه رقابت تجاری بیرون آمده اند، نه برای حمایت از تولیدات فرهنگی!؟
متشکرم.”