اتفاقات مربوط به انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری که منجر به پیروزی مسعود مزیکیان شد، شکاف بین دیدگاه رهبری و قلم کیهان را به خوبی آشکار کرد. مشخص شد اگرچه رهبر منصوب در رأس عالم است، اما آنچه در عالم نوشته شده، اندیشه و گفتار و قضاوت درست یا نادرست حسین شریعتمداری است که در جایگاهی نیست که کسی بخواهد به او فکر کند. به عنوان زبان رهبر
اینکه در رأس روزنامه اطلاعات نیز یکی دیگر از نمایندگان رهبری به نام سیدعباس صالحی قرار دارد و هیچکس نمی گوید – و نباید بگوید – آنچه که اطلاعات می نویسد حرف رهبری است.
نکته کلیدی و قابل تأمل در اینجا این است که انتساب نوشتههای کاهان به رویکردهای رهبری بیشتر توسط مخالفان نظام و رسانههای اپوزیسیون انجام میشود. مثلاً وقتی می خواهند به مقاله ای از شریعتمداری مراجعه کنند، اصرار قابل توجهی دارند که باید «نماینده رهبری در کیهان» را به نام او اضافه کنند، اما چنین چیزی در ارجاع به محتوای اطلاعات و مسئول آن. مدیر، که او همچنین نماینده رهبری است، وجود ندارد.
دلیلش هم این است که نوشته های کیهان و به ویژه حسین شریعتمداری بیشتر توهین آمیز، خالی از واقعیت، افراطی و بیشتر آمیخته با انگ، اتهام و توهین به مردم، رسانه ها و جریان هایی است که پایگاه مردمی دارند. در واقع اپوزیسیون با اشاره به اینکه ایشان نماینده رهبری هستند می خواهند همه این زشتی ها را جایگاه رهبری بدانند. در واقع هزینه ای که کاهان با نوشته های وحدت آفرین، تفرقه افکن، ویرانگر و در بسیاری موارد همسو با اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر رهبری گذاشته است در هیچ رسانه داخلی و خارجی بی نظیر است و عجیب است که تا حالا بخشی از اصولگرایان هم فریب این ماجرا را خوردند و فکر کردند – و شاید هنوز هم عده ای در این توهم هستند – که کاهان می نویسد همان چیزی است که در افکار رهبری می گذرد!
یکی از برکات انتخابات اخیر به ویژه در مورد رای اعتماد و چیدمان اعضای دولت این بود که همه دیدند کیهان در مقابل دیدگاه رهبری ایستاد و برعکس اطلاعات همسو شد. یعنی رهبری به دو جریان سیاسی متضاد فرصت داده و هیچ کدام را حذف نکرده است.
با احترام، تاریخ «انتساب نوشتههای کاهان به سیاستهای رهبری» به پایان رسیده و آنچه در این روزنامه کمتیراژ که همچنان از شهرت قدیمی خود برخوردار است، چاپ میشود، محصول تراوشات فکری و سیاسی شخصی به نام حسین شریعتمداری است. و در غیر این صورت!