در کتاب «دریافت لعنت» نوشته کارگردان فقید داریوش مهرجویی آمده است: آن روز واقعاً روز شگفت انگیزی در زندگی من محسوب می شد. تا به حال جدا از دستمزد ماهیانه و دستمزد جزئی اجرای کارها، چنین پولی را در یک جا با تاخیرهای زیاد ندیده بودم. و وقتی پرسیدم کی به دست ما می رسد؟ گفتند زیاد طول نمی کشد و من معتقد بودم که طول نمی کشد، یعنی یک، دو، سه، چهار، پنج، شش هفته بیشتر نمی شود».
این داستان که اولین نسخه آن در بهار 1394 اتفاق افتاد، داستانی تکراری از تولید در سینمای ایران است. عدم قطعیت در نهایت توانمندسازی است.
مدیران سینما می گویند نه تنها در تولید آثار هنری از آنها حمایت نمی شود و اگر خوش فکر نباشند حتی نگاهی هم به آنها نخواهند داشت، بلکه نمی توانند با ساختن فیلم امرار معاش کنند. آن هم در شرایطی که تولید فیلم نیازمند اعصاب آرام است. اما داریوش مهرجویی با 3 هزار تومان این درد را به دنیا برد و این روزها کارگردانان جوان و مستعد می خواهند با 60 هزار تومان هنر خود را زنده نگه دارند، اما نمی توانند.
رپر و وبلاگ نویس را برای فروش سر کار آورده اند
پریسا مقدم کارگردان نسل جدید تئاتر ایران که این روزها در حال تولید نمایشی بر اساس نمایشنامه فردریک است به خبر اوراری می گوید: در هنر هر کارگردانی دغدغه اجتماعی و عشق وجود دارد که منجر به تولید می شود. اما هزینه تولید آنقدر بالاست که یا کارگردان باید خودش پولدار باشد یا تهیه کننده پولدار باید از او حمایت کند.
وی با انتقاد از وضعیت انتخاب بازیگران تئاتر و سینما تصریح کرد: اکثر تهیه کنندگان فکر می کنند انتخاب فلان بازیگر یا حمایت از فلان کارگردان ضروری است یا خیر. از طرفی بازیگران مطرح دستمزد قابل توجهی طلب می کنند، این وضعیت باعث شده تا برای فروش بیشتر سراغ وبلاگ نویسان و رپرهایی که در بین جوانان شهرت دارند بروند و نتوانند جلوی بازیگری که به مراتب بالاتر است، خوب بازی کنند. کیفیت بازیگری
این کارگردان با انتقاد از این آسیب افزود: حمایت نکردن از افرادی که هنر خوانده اند باعث ورود چنین افرادی به عرصه هنر شده است. در گذشته اساتید ما اجازه نمی دادند کسی پا به صحنه بگذارد اما امروز به بهانه فروش و سود بیشتر تخصص رها شده است.
مقدم افزود: من به عنوان کارگردان برای امرار معاش باید در دو جای دیگر کار کنم که ربطی به هنر ندارد. تا حداقل هزینه پلاتو و چهار دست لباس بازیگرانم را بدهم.
این اظهارات در حالی در جامعه متاثر می شود که بسیاری از گروه های نمایشی مجبور به اجاره پلاتو برای تمرین می شوند و گاهی هزینه اجاره بین خود بازیگران تقسیم می شود و این در حالی است که بسیاری از سالن های تئاتر کشور را می توان در اختیار گروه ها قرار داد. در عمل این اتفاق نمی افتد.
از خودشان حمایت می کنند
یکی دیگر از کارگردانان تئاتر نیز معتقد است کانال حمایت از این هنرمند اصلا مشخص نیست.
میلاد جباری مولانا نویسنده و کارگردان تئاتر در این خصوص در گفتگو با خبر اوراری اظهار داشت: یکی از بزرگترین چالش های کار هنری عدم حمایت مالی است. در جشنواره های مختلف کشورهای مختلف وقتی با کارگردانان صحبت می کنیم با چالش هایی هم مواجه می شوند. یک کارگردان برزیلی از اینکه برای دیدن آثارش نیامده اند شکایت کرد. این چالش در همه جا به اشکال مختلف وجود دارد، اما در ایران مسیر مشخصی وجود ندارد که آثار هنری باید از آن کمک بگیرند. این نیز به دلیل انبوه مجموعه های هنری است که کار فرهنگی انجام می دهند و دایره حمایت را محدود به افرادی می کنند که می شناسند که آسیب جدی به بدنه هنر وارد می کند.
جباری مولانا تاکید می کند که تئاتر و سینما نه تنها هنر، بلکه آینه جامعه است که مشکلات را بیان می کند. وقتی کارگردانی بخواهد اثری هنری تولید کند، در واقع آینده ای را برای کشورش ترسیم می کند و باید از او حمایت کرد. بدون هنرمند صدای جامعه خاموش می شود و اگر از نویسنده هنر حمایت نشود در واقع نسبت به آینده جامعه بی تفاوت هستیم.
وی ابراز امیدواری کرد: صندوق های اعتباری مانند صندوق هنر برای تولید تدبیری بیندیشند تا اخبار تلخی از مشکلات معیشتی هنرمندان به گوش ما نرسد. حداقل باید صندوقی برای تولید آثار هنری داشته باشیم. تعدد و کار موازی در تولید آثار هنری می تواند به جای پرداخت هزینه برای مردم و ساختار سیستماتیک خود، راه های جدیدی برای تامین مالی ترسیم کند.
هنرمند معروف در چنین محیطی بازی نمی کند
این نگاه گزینشی به هنر صدای منتقدان را هم بلند کرده است. پایین آمدن کیفیت آثار هنری باعث شده تا فیلم ها به همین شکل باشند و در نهایت فیلم طنز در صدر گیشه قرار بگیرد که فروش گیشه آن را ثابت می کند.
جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس با اشاره به اینکه 3 فیلمنامه آماده تولید دارد، پیش از این گفته بود سینمای ایران در ژانرهای مختلف با مشکل تامین بودجه مواجه است. قاعدتا مسئولان سینمای ایران باید در سال های آینده رویه خود را تغییر دهند. فروش فیلم کمدی تضمین شده است، به همین دلیل بخش خصوصی می تواند به راحتی این فیلم ها را تولید کند. اما از فیلمهای اجتماعی یا ملودرامها و سینمای رایج حمایت نمیشود، زیرا بخش خصوصی از قبل فکر میکند که این فیلمها در گیشه نمیفروشند. در نتیجه گیشه سینمای ما اکنون با انباشت فیلم های کمدی مواجه شده است. مخاطب نیز پس از مدتی از تماشای این آثار خسته می شود زیرا تنوع ژانر لازم است.
وی ادامه داد: این مسائل نشان می دهد که در سینما به سیاست گذاری صحیح نیاز داریم و باید در تولید و اکران فیلم تعادل برقرار شود و مردم بتوانند به راحتی فیلم مورد نظر خود را انتخاب کنند زیرا مخاطب به فیلم کودک، آنونس، فیلم اجتماعی و دیدن و… نیاز دارد. .
قاسمعلی تصریح کرد: در حال حاضر عده ای از وضعیت فیلمنامه و کارگردانی در سینما انتقاد می کنند اما به نظر من درست نیست زیرا فیلم های متنوعی تولید نمی شود و سینما در انحصار ژانر خاصی است و ما نمی کنیم. فیلمها را در دیگر انواع سینما نمیبینم یا خیلی کم هستند. وقتی فیلمهای مختلف ساخته میشود و میتوانیم مخاطب را تشخیص دهیم، باید از وضعیت فیلمها انتقاد کنیم.
این منتقد سینما و استاد دانشگاه در عین حال در گفتگو با خبر فوری اظهار داشت: متاسفانه هنرمندان ما گمنام هستند. چه کسانی که در سینما و تئاتر و موسیقی و هنرمندان تجسمی کار می کنند.
قربانعلی تنگشیر تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از هنرمندان درجه یک خانه شخصی ندارند و حتی بیمه هم ندارند. معلوم است در چنین شرایطی هنرمند فرهیخته با دستمزدهای کم و فیلمنامه های مرسوم بازی نمی کند. هحیدا تهرانی 5 سال است که تولید نکرده است، کاملا طبیعی است که حاضر نیست در فیلم هایی که امروز با دستمزد کم تولید می شود بازی کند.
وی با بیان اینکه کمدی به ساختار قالب سینما تبدیل شده و مردان با رقص فروش را افزایش می دهند، همانطور که در صبحانه با زرافه ها دیدیم، افزود: در چنین فضایی هیچکس مانند پرویز پرستویی برای بازی نمی آید. از طرفی زندگی یک هنرمند مثل همه آدم هاست. هزینه دارد و کارگردان و بازیگر مجبور می شوند به کارهای دیگری روی بیاورند.
به گزارش تنگشیر، ما مرجع مشخصی برای حمایت از تولید فیلم نداریم و در شرایطی که فیلمها مانند افعی تهران و گرد زنی همه چیز در مورد خودکشی، پولشویی و خیانت است، هر بازیگر و کارگردانی نمیخواهد. برای کار کردن
آقایان من باید بیکار بمانم
تلاش صندوق اعتباری هنر برای حمایت از هنرمندان برای کاهش این درد کافی نبود. تا جایی که به تازگی استعدادهای فیلمسازی کشور اعلام کرده اند که قصد فروش کلیه خود را دارند.
وحید وکیلی فر فیلمساز مستقل در صفحه اینستاگرام خود نوشت: من وحید وکیلی فر فیلمساز مستقل چهل و سه ساله گروه خونی B نگاتیو هستم و به دلیل امرار معاش تصمیم دارم یکی از کلیه هایم را بفروشم.
وحید وکیلی فر یکی از متفاوت ترین فیلمسازان مستقل سینمای ایران است که بیش از 15 سال از اولین فیلم او می گذرد، او چهار فیلم بلند سینمایی «گشر»، «تابور»، «ک9» و «کرگدن فتح کرد» را در کارنامه خود دارد. خاورمیانه”.
مجله معتبر سینمایی لایو ریپورتر درباره فیلم «گشر» اولین ساخته بلند وحید وکیلی فر نوشت: «گشر» در واقع یک پرتره انسانی بی تکلف است که افتخار را در ساده ترین شکلش به تصویر می کشد و اولین فیلم بسیار امیدوارکننده وحید وکیلی فیلمساز ایرانی است. این یک فر است.”
در پی این خبر کارگردان دیگری نوشت: از سال 90 تا به حال چنین فیلمی نساخته ام، البته با تلاش های بی رحمانه هر چهار سال یک بار پروانه ساخت گرفتم اما هیچ جا حمایت نشدم پس باید بیکار بمانم. . من نه آمریکایی هستم و نه اسرائیلی و ریشه در این سرزمین دارم.
داود توحید پرست کارگردان سینما معتقد است که هیچ کارگردانی، نه کارگردان شبه روشنفکر و نه کارگردان ظاهرا مذهبی، هیچ تصوری از بچه های مستقل ندارد. برای ساختن فیلم از ما حمایت نمی کنند. سوال اینجاست که امثال ما چگونه باید در این کشور زندگی کنند.
امیرحسین کاربخش راوری کارگردان مستند وداع با اسلحه نیز در پاسخ به این خبر فوری مبنی بر اینکه آیا می توان با ساخت فیلم امرار معاش کرد و گفت: خیر، نمی شود؛ نه، نمی شود. مگر اینکه مدام فیلم می ساخت. اکثر کارگردان ها شغل دیگری دارند و نمی توان فقط با فیلم ساختن زندگی کرد.
مزدور می گوید: فکر کردی من درس نخوانده ام، من فوق لیسانس ادبیات نمایشی دارم. این جمله کوتاه در فیلم «تمساح خونین» لقمه ای برای مخاطب سینماست اما پس از خروج از سالن به فراموشی سپرده می شود. آنچه می ماند دردی است که این روزها صدای هر کارگردانی را بلند کرده است.